چند سالی است به محض این که به فصل جدید فوتبال ایران نزدیک می شویم و به تبع آن بحث نقل و انتقالات باز می شود، جملات بی پایه ای مانند این که تیم های صنعتی رقیبی ندارند یا این که دلالان فوتبال ایران را خراب کرده اند. یک سوی متداول چنین اظهار نظرهایی مدیران تیم های استقلال و پرسپولیس هستند که اکثرا در بحث مدیریتی و اقتصاد عملکرد قابل قبولی ندارند و از سوی دیگر دودستی میزهای مدیریت خود را چسبیده اند و از این می ترسند که در ساختار غیرسنتی جایی در نظام مدیریتی فوتبال ایران ندارند. سعی می کنم در اینجا توضیح بدهم که چگونه این ساختار مانعی برای تحول فوتبال ایران است
ابتدا این نکته را متذکر شوم که در سال های اخیر با وجود تمامی این ادعاها در مورد ناتوانی در برابر پیشنهادهای تیم های صنعتی، تیم های استقلال و پرسپولیس بهترین بازیکنان ایران را در اختیار داشته اند و همین موضوع نقش مهمی در قهرمانی این تیم ها داشته است. ما نمی توانیم درمورد قهرمانی های پرسپولیس صحبت کنیم و از نقش بازیکنانی مانند بیرانوند و امیری و نوراللهی و مهدی ترابی و حامد لک و جلال حسینی و ... بگذریم. همین فصل گذشته اگر مهدی ترابی و گل های سه امتیازی اش نبود، پرسپولیس هرگز قهرمان نمیشد. از نظر عقلی منطقی نیست که این بازیکن به دلیل مسایل مالی به فوتبال قطر برود و ناگهان عاشقانه به پرسپولیس برگردد؛ در نتیجه این نظریه که تیم پرسپولیس پولی نداشته باشد؛ اما بحث من منحصر به راستگویی این مدیران نیست؛ بلکه می خواهم به موضوعی فرای این نگاه سطحی مالی نگاه کنم و آن هم ساختار اقتصادی فوتبال ماست که سنتی است و امکان تغییر ندارد
به همان بازیکنان کلیدی پرسپولیس نگاه کنیم: همین ترابی که قهرمانی این فصل نتیجه گل های اوست، دست پرورده باشگاه سایپاست. جلال حسینی مرد اول قهرمانی های متوالی پرسپولیس در ملوان چهره شد و در سایپا تبدیل به سوپرمن شد. سایپا این فصل باید در سطح دوم فوتبال ایران بازی کند. بیرانوند و امیری را از تیم نفت می شناسیم. اگر خبری از این تیم دارید به ما هم بگویید! حامد لک با تیم صبای قم مطرح شد؛ تیمی که معلوم نیست چه سرنوشتی دارد. همین نوراللهی که این قدر بحث رفتنش باعث آزردگی خاطر پرسپولیسی ها شده است؛ فوتبالش را از فولاد یزد آغاز و در تیم های ملی نوجوانان و جوانان بازی کرده است؛ تیمی که مانند نفت تهران و صبای قم دیگر وجود خارجی ندارد
بنابراین می خواهم ادعا کنم که برخلاف بهانه های بچگانه مدیران تیم های استقلال و پرسپولیس، این تبعیض ساختاریافته فوتبال ایران است که تیم های سازنده را حذف می کند و تیم های استقلال و پرسپولیس را سرپا نگه می دارد. در سال های اخیر، چند تیم صنعتی توانسته اند که با سرمایه گذاری صحیح فوتبال پایه را تقویت کنند و تعداد قابل توجهی بازیکن باکیفیت به فوتبال ایران تحویل بدهند. این باشگاه ها زمین تمرین دارند، آکادمی فوتبال دارند و ساختار مشخص اداری و اقتصادی دارند. در مقابل، تیم های استقلال و پرسپولیس زیست کاملا وابسته ای دارند که بدون این تیم ها نمی توانند به حیات خود ادامه دهند
بطور خلاصه این که ادامه حیات تیم های استقلال و پرسپولیس وابسته به حمایت ها و تبعیض هایی است که در فوتبال ایران اتفاق می افتد و اجازه تحول ساختاری فوتبال را نمی دهد