Tuesday, August 25, 2020

نادیده گرفتن فوتبال به عنوان پدیده ای اقتصادی

 با توجه به اینکه پاریس سن ژرمن در دیدار پایانی لیگ قهرمانان در مقابل بایرن شکست خورد، اظهار نظرات زیادی در مورد این که پول خوشبختی نمی آورد شنیده شد. به خصوص که تنی چند از مجریان تلویزیونی روی آن تاکید کردند. در حالی که به نظر می رسد بحثی در اینجا مغقول مانده است و آن هم مباحث اقتصادی فوتبال امروز است

نباید یادمان برود که اگر زمانی می خواستیم حضور خانواده ها یا افراد سرمایه دار در فوتبال را مثال بزنیم، تنها خانواده آنیلی به عنوان مالکان یوونتوس به یادمان می آمد، ولی بعدها دیدیم که خانواده گلیزر وارد عمل شد یا آبراموویچ در فوتبال انگلستان وارد عمل می شوند. بارسا اسپانسری خطوط هواپیمایی قطر و بعدتر شرکت راکوتن را می پذیرد. سازمان سرمایه گذاری قطر باشگاه پاری سن ژرمن را می خرد و چندین مثال دیگر

مجموعه این اتفاقات یک معنی می دهد: کالایی شدن فوتبال و ورود تاجران (بیزینس من های حرفه ای) به فوتبال. خوب پس در اینجا باید بپذیریم که هدف گذاری ها عوض می شود. سود بردن بیشتر از سایر جوانب اهمیت پیدا می کند. به مثالی اشاره کنم که از نزدیک تر با آن آشنا هستم: ورود شرکت ردبول به ورزش. بازاریابی شرکت ردبول بسیار عالی بود و آنها با تولید کالای باکیفیت و بازاریابی حرفه ای توانستند به غول اقتصادی اتریش تبدیل شوند. هم اکنون مالک آن یکی از ثروتمندترین افراد اتریش است

آنها در ورزش هم همین هدف را دنبال می کنند. برند کردن تیمشان و سود دهی. تیم لایپزیش محبوب ترین تیم آلمان نیست، ولی توانسته است که جایگاه خود را پیدا کند و درآمدزایی کند. تیم سالزبورگ نه تنها سال های قهرمان بلامنازع اتریش است؛ توانسته است از فروش بازیکنان سود بسیاری ببرد. شاید باورش سخت باشد که هسلر و زیکلر در دوره ای از فوتبال در این تیم بازی کرده اند و سادیو مانه و ارلینگ هالند و مینامینو در این تیم مطرح شده اند و پیشرفت کرده اند. سالزبورگ با فروش آنها سود زیادی برده است

ردبول بر مبنای سوددهی فوتبال وارد این سیستم شده است و سود می برد، همان طور که برای قطری ها پاری سن ژرمن سوددهی خود را دارد و آنها با برنامه درآمدزایی می کنند، این موضوع می تواند الگویی برای رشد باشگاه داری خصوصی ما باشد. وقتی گزارشگر ما هنوز در بند این است که پولدارها قهرمان نشوند، نمی تواند هم بعدا اشکال بگیرد که چرا بخش خصوصی این گونه عمل می کند. هنوز در ناخودآگاه خود معتقدیم که فوتبال همان سیستم زمین خاکی خود را دارد و نباید باشگاه ها پولدار شوند

برای اینکه مثالی بزنم می شود به رفتار سرمایه گذاران ایرانی در فوتبال اشاره کرد که مبنای درستی از نظر بازاریابی ندارد. وقتی تمامی هدف مالک تراکتورسازی قهرمانی در لیگ است، نمی تواند درک درستی از سود و زیان خود داشته باشد که از طرف دیگر با رفتار هیجانی و عصبی خود باعث ضرر اقتصادی خودش و دلسردی خودش می شود. به همین دلیل هم هست که مالکان و ثروتمندان قبلی که وارد فوتبال شدند به دلیل نداشتن استراتژی بازاریابی مناسب خیلی زود دلسرد می شدند ومی رفتند. البته یادی از مهندس درویش کنیم که تنها به دلیل عشقش به فوتبال سال ها در تیم نوشهر سرمایه گذاری کرد

اتفاقا جالب است که خیلی از این سرمایه گذاران پس از تملک تیم ها به این نتیجه می رسند که ای بابا حق پخش تلویزیونی وجود ندارد یا نمی شود تی شرت فروخت. خوب، یک تاجر خوب پیش از سرمایه گذاری می آید بازار را شناسایی می کند و بعد سرمایه گذاری می کند. در حالی که من تا حالا برنامه ریزی درستی در سرمایه گذاری ندیده ام. اگر ردبول به سوددهی می رسد، برای این است که ده سال سرمایه گذاری می کند تا به سود برسد؛ در حالی که احتمالا سرمایه گذاران ایرانی فکر می کنند دارند دلار خرید و فروش می کنند، بنابراین باید در یک هفته سود کنند

خلاصه کنم: برنامه ریزی اقتصادی برای سوددهی لازم است و دوم اینکه متوجه باشیم فوتبال هم کالایی شده است و انگیزه سرمایه گذاران سود بردن است

Wednesday, August 19, 2020

به بهانه پرونده های ایرانی در فیفا

در دوره مدرن بحث عدالت بسیار مطرح شده است و بسیار هم تلاش شده است که تعریف و راه کاری برای رسیدن به آن پیشنهاد شود. یکی از این راه کارها توجه به گروه هایی است که مورد تبعیض یا استثمار قرار گرفته اند. بنابراین چندان عجیب نیست که در کشورهای اروپایی شاهد یک تبعیض مثبت به نفع زنان باشیم؛ بدین شکل که کارفرمایانی که دغدغه های برابری طلبانه دارند در آگهی های کاری خود ذکر می کنند که در شرایط مشابه کاری ترجیح می دهند که زنان را استخدام کنند. با این کار تلاش می کنند تا بر نابرابری های ساختاری و تاریخی غلبه کنند

از آنجایی که در جهان سرمایه داری کارگران و کارمندان گروه هایی هستند که مورد استثمار قرار می گیرند، برخی از توجهات و قوانین در این جهت است که استثمار آنها کمتر شود. یکی از این تلاش ها شکل گیری اتحادیه های قوی کارگری / کارمندی از یک سو و احقاق حق حقوق بگیران از طریق نظام قضایی عادل است؛ این همان حلقه مفقوده در نظام اقتصادی و قضایی ایران است. چه بسا کارگران و کارمندان بسیار که حقوق خود را دریافت نکرده اند و دست شان در ایران به جایی بند نیست؛ چرا که کارفرما هم استثمارگر است و هم در نظام قضایی قوی تر. بنابراین شکایت های کارگری و کارمندی به نتایج مطلوب برای حقوق بگیران نمی انجامد

عکس این موضوع در سطح بین المللی - و در اینجا فیفا - صادق است. بازیکن و مربی ای که از باشگاه (یعنی کارفرمای خود) به فیفا شکایت می کند، به حق خود که همان حقوق معوقه اش است می رسد و کارفرما محکوم می شود. از آنجایی که در ایران به اشتباه جا افتاده است که کارفرما زورش بیشتر است، در سطح بین المللی باشگاه های ما در مقام کارفرما حرفی برای گفتم ندارند و باید به مفاد قرارداد خود تمکین کنند

مخلص کلام این که برای جا افتادن مطلب باید به این فکر کنیم که عدالت در یک معنای خود ایجاد شرایط برابر برای گروه هایی است که به دلایلی در جامعه صدای رسا ندارند و توجه به آنها کلید برابری خواهد بود. با این نگاه می شود انتظار داشت که در آینده کارفرما و باشگاه حق کارگر و کارمند و بازیکن را بموقع و عادلانه بدهند

Monday, August 17, 2020

یک پند اخلاقی

 احساس می کنم که چند وقتی هست پند اخلاقی داده نشده و گفتم بهتون نهیبی بزنم> این فصل برای امیر قلعه نویی خیلی خوب شروع شد و سپاهان برای مدتی صدرنشین شد و بعدش امیر گزینه اصلی مربیگری تیم ملی شد. اما ناگهان بدبیاری شروع شد و تیمش نتایج خوبی نگرفت و فشارهای مردم زیاد شد. در نهایت هم بعد از حذف تیمش از جام حذفی استعفا داد. خلاصه اینکه در همه حال حواستون باشه

Friday, August 14, 2020

یک شباهت عجیب!

 من یکی از هواداران کاری هستم که حسین دهباشی تحت عنوان خشت خام شروع و منتشر کرد. اکثر مصاحبه ها رو با علاقه گوش کردم و از اینکه چنین مجموعه ای تهیه شده خیلی احساس خوشوقتی کردم

البته چیزی که اینجا میخوام بگم ربط مستقیم به این مجموعه ارزشمند نداره و در اصل ایده اصلی اش از شنیدن یکی از مصاحبه ها به ذهنم رسید

دهباشی در ابتدای مصاحبه با محمد توسلی اشاره می کنه به مصاحبه با ابراهیم یزدی و اینکه ظاهرا توسلی گلایه داره که قرار بوده حرف هایی که دکتر یزدی میزنه، به نوعی مورد بازبینی اونها قرار بگیره و بهتر بوده که دهباشی همین طوری اون صحبت ها رو منتشر نمیکرده و با اونها هماهنگ میکنه. ظاهرا داستان کبر سنی دکتر یزدی کمی مساله ساز بوده

 وقتی اینجای مصاحبه رو شنیدم با خودم گفتم که چرا چنین حزبی با این قدمت زمانی و اهمیتی که داره چنان درمانده شده که مدیریت اون با دلیل سن بالا ممکنه اشتباهاتی کنه؟ بعدش به سایر اپوزیسیون ها نگاه کردم و دیدم که جالبه آقای پهلوی الان سال هاست که ولیعهده یا اینکه رجوی ها سالهاست مسوولیت گروه مجاهدین خلق رو دارن یا اینکه تغییرات مدیریتی در حزب نهضت آزادی اتفاق نمیفته. به نظرم این موضوع میتونه آغازی باشه بر یک تحقیق در ساختار سیاسی و فرهنگی ایران

Thursday, August 13, 2020

علوم اجتماعی و پزشکی

یکی از مواردی که هر پزشکی با آن روزانه مشغول می شود شیوه برخورد با بیماران و همراهان آنهاست. اگر اشتباه نکنم واحد درسی برای این منظور هم وجود دارد که پزشکان با مفاهیم اجتماعی و به نوعی با مهارت های اجتماعی آشنا می شوند. به نظرم هم بسیار مفید است

در همین راستا یادم هست که برخورد اجتماعی با بیماری ایدز حساب شده و مبتنی بر مبانی علمی نبود. این موضوع در ایران که جریان اطلاعات بیشتر در بسترهای غیررسمی مانند گروه های همالان، جمع های خانوادگی بدون دانش علمی کافی یا از طریق مشاوران و معلمان فاقد صلاحیت علمی رد و بدل می شود، مشکلات بیشتری درست می کند. به عنوان مثال، چون در ابتدا بسیار روی این موضوع تاکید شد که شیوه های انتقال ایدز رابطه های جنسی است و حتا مشاور کم دان و کم سواد مدرسه ما اعلام می کرد که تنها از طریق ارتباط جنسی هم جنس ها افراد به ایدز مبتلا می شوند، بسیاری بیماران ایدز از اینکه به پزشک مراجعه کنند یا اعلام کنند که بیمار هستند گریزان بودند. این مساله باعث می شد که درمان فرد دیرتر آغاز شود و از طرف دیگر ممکن بود به دلیل فقدان اطلاعات باعث ابتلای دیگران شود

چند روز پیش دوستی را دیدم که چند تا از نشانه های بیماری کووید 19 را داشت و با اصرار خاصی با دوستان دست می داد و روبوسی می کرد. وقتی گفتیم شاید کرونا داشته باشی، گفت نه، من سرفه نمی کنم. بنابراین مشکلی ندارم. 

خوب این نشانه خوبی در جامعه نیست، افراد با توجه به شرایط این بیماری بهتر است که افراد پذیرش بیشتری داشته باشند و با این کار جریان گسترش بیماری را کند کنند. بخشی از این موضوع به فرهنگ عمومی برمی گردد که با تخطیه بی دلیل بیماران حس عذاب وجدان را در آنها به وجود نیاورد

Thursday, August 06, 2020

مظلوم پرستی ما ایرانی ها

یکی از مواردی رو که همیشه در زندگی برای من سوال بوده و احتمالا برای خیلی ها هم سوال بوده برای احترام نمی نویسم؛ اما موضوع این نوشتار مظلوم پرستی بیمارگونه ما ایرانی هاست. انگیزه نوشتن هم این داستان قروض باشگاه های ایرانی به غیرایرانی ها و تفاوت نگاه به این دو گروهه. از طرف دیگه اتفاقاتی که برای من و خیلی از اطرافیانم افتاده که به دلیل ترس از آبرو یا هر دلیل دیگه ای نتونستیم مطرح کنیم و در اصل مظلوم واقع شدیم

سکانس اول: ببینید این همه بازیکن و مربی ایرانی و غیرایرانی در این فوتبال مشغولن و حقوقشون رو دریافت نمیکنن. به ایرانی ها گفته میشه که حالا این تیم شماست؛ ممکنه تیم در آسیا دچار مشکل بشه، به خاطر هوادار یا صد تا چیز دیگه حق بازیکن یا مربی رو ندن. اما اگر همه اینها رو به مربی یا بازیکن خارجی بگی جوابت رو با قاطعیت میده و حقش رو مبادله میکنه. این تفاوت فرهنگی در جای دیگه ای بیشتر خودش رو نشون میده

سکانس دوم:چند نفر از اعضای خانواده به من توهین می کنند؛ نگاه والدین این است که حالا اونها بزرگتر هستند و احترامشون واجبه یا اینکه خدا حقشون رو میده. از این بدتر سکانس سومه

سکانس سوم: به دختری تعرض میشه و خانواده به دلیل حفظ آبرو سکوت می کنن و دختر هم یاد میگیره که سکوت کنه. در اصل این موضوع تبدیل به الگوی رفتاری میشه

در هر سه مورد شاهد آنیم که جامعه گویی می خواهد بگوید که اصالت مظلومیت وجود دارد و با بهانه هایی تلاش می کند فرد مظلوم را وادار کند که از خواسته و حقش بگذرد. چنین سیستمی در نهایت نوعی مظلوم پروری می کند که شاید در گذشته می توانست کاربرد داشته باشد؛ اما در دوره مدرن جایی ندارد و به همین دلیل است که با اکثر افرادی که در خارج از ایران کار می کنند صحبت کنید متوجه می شوید که یکی از اولین تغییرات آنها برای تطابق با زندگی در خارج از ایران همین عدم پذیرش نقش مظلوم و خارج شدن از نقش است

Wednesday, August 05, 2020

یکی بیاد این بچه های مردم رو به من نشون بده

وقتی بچه بودم، خیلی درسخون و مودب و متین بودم. به جرات می تونم بگم که اکثر والدین فامیل من رو به عنوان الگو به بچه هاشون نشون میدادن؛ اما با این همه همیشه از مادرم می شنیدم که می گفت چرا این طوری عمل کردی و بچه های مردم خیلی خوبن و کلی مسایل این طوری. همیشه برای من سوال بود که این بچه های مردم دقیقا کدوم هستن و کی مد نظر مادر منه؟

الان هم داستان فوتبال ما همین شده. هر کی صحبت میکنه اشاراتی میده که ما نمی فهمیم کیه. یکی میگه لیگ رو بعضی ها کنترل می کنن؛ یکی میگه بعضی ها نذاشتن با برانکو توافق کنیم؛ یکی میگه بعضی ها نخواستن من مربی تیم بشم؛ یکی میگه بعضی ها داورها رو تهدید کردن و خلاصه همین طور برو جلو. هر وقت هم بگی خوب منظور شما کیا هستن؟ میگه خود مردم میشناسن :)))

Saturday, August 01, 2020

بیماری کرونا و مفهوم سرمایه اجتماعی

یکی از مفاهیم جالب علوم اجتماعی سرمایه اجتماعی است که بر مبنای اعتماد در جامعه شکل می گیرد. در مورد جزییات و تعاریف این دو مفهوم اطلاعات کافی در اینترنت وجود دارد. نکته ای که الان می توان در مورد آن صحبت کرد، بحث کرونا و ارتباط آن با این مفاهیم است

در مورد اعتماد، مثال جالبی وجود دارد و آن هم مساله زندانی هاست. در این حالت اگر دو زندانی به هم اعتماد کنند، هر دو منتفع می شوند؛ اما وقتی اعتماد نکنند هر دو ضرر می کنند. در مورد کرونا هم چنین است؛ اگر همگان پایبند نکات ایمنی باشند، می شود امیدوار بود که بیماری مهار شود، ولی مشکل وقتی پیش می آید که عده ای رعایت می کنند و عده ای خیر. در این صورت، افرادی که در تلاش برای مهار بیماری هستند به این نتیجه می رسند که اعتماد به باور همگانی سودی ندارد و آنها هم شروع به پیروی از دیگران می کنند و این باعث می شود که رشد بیماری تسریع شود

مثال مشابه مالیات است. وقتی عده ای مالیات دهند و عده ای خیر، پس از مدتی افرادی که مالیات می دهند به این نتیجه می رسند که در حال ضرر هستند و به این نتیجه می رسند که دیگر مالیات ندهند. بدین ترتیب کل جامعه به دلیل تشدید مشکل بیش از پیش متضرر می شود