Saturday, August 21, 2021

الاکلنگ سنت و مدرن در فوتبال ایران

چند سالی است به محض این که به فصل جدید فوتبال ایران نزدیک می شویم و به تبع آن بحث نقل و انتقالات باز می شود، جملات بی پایه ای مانند این که تیم های صنعتی رقیبی ندارند یا این که دلالان فوتبال ایران را خراب کرده اند. یک سوی متداول چنین اظهار نظرهایی مدیران تیم های استقلال و پرسپولیس هستند که اکثرا در بحث مدیریتی و اقتصاد عملکرد قابل قبولی ندارند و از سوی دیگر دودستی میزهای مدیریت خود را چسبیده اند و از این می ترسند که در ساختار غیرسنتی جایی در نظام مدیریتی فوتبال ایران ندارند. سعی می کنم در اینجا توضیح بدهم که چگونه این ساختار مانعی برای تحول فوتبال ایران است

ابتدا این نکته را متذکر شوم که در سال های اخیر با وجود تمامی این ادعاها در مورد ناتوانی در برابر پیشنهادهای تیم های صنعتی، تیم های استقلال و پرسپولیس بهترین بازیکنان ایران را در اختیار داشته اند و همین موضوع نقش مهمی در قهرمانی این تیم ها داشته است. ما نمی توانیم درمورد قهرمانی های پرسپولیس صحبت کنیم و از نقش بازیکنانی مانند بیرانوند و امیری و نوراللهی و مهدی ترابی و حامد لک و جلال حسینی و ... بگذریم. همین فصل گذشته اگر مهدی ترابی و گل های سه امتیازی اش نبود، پرسپولیس هرگز قهرمان نمیشد. از نظر عقلی منطقی نیست که این بازیکن به دلیل مسایل مالی به فوتبال قطر برود و ناگهان عاشقانه به پرسپولیس برگردد؛ در نتیجه این نظریه که تیم پرسپولیس پولی نداشته باشد؛ اما بحث من منحصر به راستگویی این مدیران نیست؛ بلکه می خواهم به موضوعی فرای این نگاه سطحی مالی نگاه کنم و آن هم ساختار اقتصادی فوتبال ماست که سنتی است و امکان تغییر ندارد

به همان بازیکنان کلیدی پرسپولیس نگاه کنیم: همین ترابی که قهرمانی این فصل نتیجه گل های اوست، دست پرورده باشگاه سایپاست. جلال حسینی مرد اول قهرمانی های متوالی پرسپولیس در ملوان چهره شد و در سایپا تبدیل به سوپرمن شد. سایپا این فصل باید در سطح دوم فوتبال ایران بازی کند. بیرانوند و امیری را از تیم نفت می شناسیم. اگر خبری از این تیم دارید به ما هم بگویید! حامد لک با تیم صبای قم مطرح شد؛ تیمی که معلوم نیست چه سرنوشتی دارد. همین نوراللهی که این قدر بحث رفتنش باعث آزردگی خاطر پرسپولیسی ها شده است؛ فوتبالش را از فولاد یزد آغاز و در تیم های ملی نوجوانان و جوانان بازی کرده است؛ تیمی که مانند نفت تهران و صبای قم دیگر وجود خارجی ندارد

بنابراین می خواهم ادعا کنم که برخلاف بهانه های بچگانه مدیران تیم های استقلال و پرسپولیس، این تبعیض ساختاریافته فوتبال ایران است که تیم های سازنده را حذف می کند و تیم های استقلال و پرسپولیس را سرپا نگه می دارد. در سال های اخیر، چند تیم صنعتی توانسته اند که با سرمایه گذاری صحیح فوتبال پایه را تقویت کنند و تعداد قابل توجهی بازیکن باکیفیت به فوتبال ایران تحویل بدهند. این باشگاه ها زمین تمرین دارند، آکادمی فوتبال دارند و ساختار مشخص اداری و اقتصادی دارند. در مقابل، تیم های استقلال و پرسپولیس زیست کاملا  وابسته ای دارند که بدون این تیم ها نمی توانند به حیات خود ادامه دهند

بطور خلاصه این که ادامه حیات تیم های استقلال و پرسپولیس وابسته به حمایت ها و تبعیض هایی است که در فوتبال ایران اتفاق می افتد و اجازه تحول ساختاری فوتبال را نمی دهد 

Friday, February 05, 2021

بحث اقتصاد ایران ساختارهاست و بازی خصوصی و دولتی بیهوده

بحث این که اقتصاد دولتی ناکارآمد است پس از شوروی بسیار یک طرفه شد و بیش از آن که با واقعیت های علمی در مورد آن صحبت شود؛ با توجه به تفوق آمریکا بیش از پیش احساسی و سیاسی و بر مبنای سود یک عده خاص دنبال شد. بررسی شرایط خصوصی سازی در فوتبال ایران مثال خوبی از نگاه غیرکارشناسی و گاه احساسی بوده است که پیامدهای آن بیش از پیش دیده می شود

بررسی موردی ماشین سازی نشان می دهد که پیامدهای چنین تصمیم هایی چگونه تیم های قدیمی و پرطرفدار را از دور خارج می کند. بسیاری نمی دانند که ماشین سازی قدیمی ترین تیم تبریز است و بسیاری بزرگان فوتبال تبریز فوتبال خود را از آنجا شروع کرده اند و بعد از آن مطرح شده اند. می توان به حسن زیکو (حسن صادقیان) اشاره کرد که سال ها در ماشین سازی بازی کرد و بعدها به تراکتورسازی پیوست یا غلامرضا باغ آبادی که حتا به تیم ملی دعوت شد یا علیرضا اکبرپور که بعد ها به عنوان هرکول جیبی استقلال مطرح شد یا رسول خطیبی که بازیکن جوانان ماشین سازی بود و به تیم ملی رسید و دوره ای هم به هامبورگ رفت. اگر باز هم اسامی دیگری بخواهید می توانید سری به صفحه ویکی پدیای این تیم بزنید و اسم های جالبی ببینید. به عنوان مثال، امیر حاج رضایی کارشناس خوشنام فوتبال ایران در دوره ای در این تیم بازی کرده است

حالا چه بلایی سر این تیم آمده است؟ در دوره ای که سر نخواستن تیم دعوا بود، به زنوزی واگذار شد و وقتی زنوزی مالکیت تراکتورسازی را بدست آورد، این تیم مانند بازیچه ای به دیگری واگذار شد و متاسفانه هم چنان رو به سراشیبی می رود. می شود گفت که حال قدیمی ترین تیم تبریز خوب نیست و در این میان خصوصی سازی ابلهانه نقش اصلی را بازی می کند 

Sunday, January 31, 2021

پرت شدن از تقوا تدریجی است؛ به بهانه فیرپلی نکردن تیم پرسپولیس

انتخاب خوب و بد در بسیاری موارد نسبی است؛ به همین دلیل ممکن است عملی در یک کشور ممدوح و زیبا باشد و در دیگری مذموم و ناپسند یا شیوه ای از رفتار در دوره ای قهرمانانه، شجاعانه و مورد پسند عموم باشد و در دوره دیگری ناپسند و بدور از انسانیت. به همین دلیل قضاوت در موارد این چنینی چندان آسان نیست

با این توضیح کوتاه بحث را به سمت دیلماهای اخلاقی مدرن می آورم: 1) بمبی در یک ورزشگاه آماده انفجار است؛ عامل ترور دستگیر شده است و با توجه به زمان کوتاه انفجار تنها راه پیش روی پلیس شکنجه فرد است. آیا پلیس می تواند این کار را انجام دهد؟ 2) تیم پرسپولیس در نتیجه یک / یک با حریف مساوی است. بازیکن تیم حریف برای رسیدگی به شرایط بازیکنی که روی زمین است، توپ را به بیرون می زند. اصول فیرپلی می گوید که توپ باید به تیم حریف داده شود، ولی پرسپولیسی ها بازی می کنند و گل می زنند؟

مثال اول را از این نظر زدم که بسیار مورد توجه علمای اخلاق است و آنها بسیار به آن استناد می کنند. بررسی آن می تواند در مورد دیلماهای اخلاقی بسیار کمک کند. مثال دوم طبیعتا به حادی مثال اول نیست و مساله مرگ و زندگی در میان نیست؛ اما می تواند رویکرد افراد را در مورد برخورد با درست/غلط نشان دهد. رویکرد پرسپولیسی ها نشان دهنده دو چیز است: اول این که آنها حاضرند به هر قیمتی برنده شوند (که به خودی خود ناپسند نیست) و دوم اینکه تفسیر شخصی در مورد مسایل پسندیده را قبول دارند. به این معنا که آنها خودشان تشخیص می دهند که آیا بازیکن حریف مصدوم است و بر همین مبنا تصمیم می گیرند فیرپلی را رعایت کنند یا خیر. این موضوع در بلندمدت آنچه که به آن اسم اعتماد می دهیم را خدشه دار می کند. چگونه؟ 

در دو فرآیند مهم: اول این که فیرپلی امری است وابسته به اعتماد متقابل. وقتی همه تیم ها نتوانند به دیگری از این نظر اعتماد کنند که تیم حریف فیرپلی را رعایت می کند؛ آنها هم رعایت نمی کنند. دوم اینکه وقتی تیمی مثل پرسپولیس فیرپلی را امری با تفسیر شخصی می داند؛ تیم های دیگر هم چنین کاری را با توجه به تفسیر شخصی انجام می دهند و این موضوع با روح فیرپلی در تضاد است