اصلا جای نگرانی وجود ندارد،
دو حالت وجود دارد: یا سلامت هستید یا بیمار
اگر سلامت باشید که جای نگرانی نیست
اما اگر بیمار باشید دو حالت وجود دارد: یا سلامتی خودتان را بازمی یابید یا زبانم لال می میرید
اگر خوب شوید که جای نگرانی نیست
اما اگر خدای نکرده بمیرید دو حالت وجود دارد: یا به بهشت می روید یا به جهنم
اگر به بهشت بروید که جای نگرانی نیست
اما اگر به جهنم بروید ...
اگر به جهنم بروید آن قدر دوستان
پیش از شما آنجا رفته اند و پس از شما می آیند که احوالپرسی با آنها وقتی برای نگرانی باقی نمی گذارد
پس اصلا اصلا جای نگرانی وجود ندارد
منبع: dorj در blogspot
3 comments:
بابا اااا
نگران
تازه اگر دیدی بهشت و جهنمی وجود نداره راحت تر از همیشه می گیری آسوده می خوابی!
سلام. من وبلاگ شما رو از طریق جادی شناختم. این نوشته با مطلب شما خیلی هم بی ربط نیست:
دنکیشوت گفت: ... من این مطلب را از
آن جهت به تو گفتم که خیال نکنی اگر ما در این تلاقی کتکی خوردهایم نسبت به ما توهین شده است؛ زیرا سلاحی که این اشخاص در دست داشتند و با آن ما را زدند به جز تیرک مالبند چیز دیگری نبود و هیچیک شمشیر یا خنجر در دست نداشتند. سانکو گفت: راستش را بخواهید چیزی که مرا رنج میدهد این نیست که فکر کنم آبا ضربات چماق هتک حرمتی نسبت به من محسوب شده یا نشده است. بلکه درد است که آن ضربات در من به جا گذاشتهاند و مادام که این درد در شانههای من هست در خاطرم نیز خواهد ماند. دن کیشوت گفت: برادرم سانکو، با همهی این احوال ناگزیرم متذکّر شوم که در جهان خاطرهای نیست که بر اثر مرور زمان از یاد نرود و دردی نیست که مرگ آن را علاج نکند.
سانکو گفت: ای بابا! چه دردی بزرگتر از اینکه فراموش کردن آن به مرور زمان میسّر باشد و علاجش با مرگ میسّر شود؟ باز اگر درد امروز ما از آنها بود که با دو بار مرهم نهادن شفا مییافت صبر کردن جایز بود ولی کمکم دارم معتقد میشوم که اگر تمام مرهمهای موجود در یک بیمارستان را بر زخمهای ما بگذارند باز هم کافی نیست که سرپا بند شویم.
~دنکیشوت، جلد اوّل، سروانتس
Post a Comment