Wednesday, March 11, 2020

تجربیاتی از ایدز / به بهانه ویروس کرونا

یکی از ویژگی های ترس عمومی اینه که فضا به سمت احساسی شدن میره و اظهار نظرهای مختلفی مطرح میشه که گاهی شرایط رو بدتر میکنه. در این موارد، معمولا خوبه که آدم در اصطلاح (cool) بمونه و شرایط رو برای خودش و دیگران بدتر نکنه

فکر کنم از این نظر من یه شانسی داشتم و جادی رو می شناسم. اگر قرار باشه که یکی رو نام ببرم و بگم اگر همه آدم ها مثل اون باشن، دنیا بهتر میشه انتخاب اول من جادی هست. در اکثر مواردی که من دیدم خیلی خونسرد و کول مونده و به جای غر زدن و خالی کردن عصبیت ها تلاش کرده هم به خودش و دیگران خوش بگذره یا کمتر سخت بگذره

در مورد کرونا هم خیلی به عملکرد دولت اعتراض می کنن و از اون طرف چون ناکارآمدی دولت بر کسی پوشیده نیست، باعث شده که مردم عصبی و مستاصل باشن. از طرف دیگه چون جو احساسی شده، یک سری اطلاعات غلط داره پخش میشه. از اونجایی که الان خیلی جو احساسی نسبت به کرونا وجود داره، به نظرم رسید که اطلاع رسانی غلط در مورد بیماری رو با خاطرات خودمون در مورد ایدز مرور کنم

ما نسلی هستیم که تو مدرسه مسایل جنسی برای ما به خوبی باز نشده بود و حتا تو دانشگاه هم هنوز درسی به نام کنترل جمعیت و تنظیم خانواده تدریس نشد. بنابراین باید مسایل مربوط به رابطه جنسی و بیماری ها رو دهن به دهن از دوستان مون که اونها هم خودشون یه درجه کمتر از ما اسکول بودن می شنیدیم. قوز بالای قوز که میگن، شرایط ما بود وقتی که بیماری ایدز در دنیا شناخته شد و مربیان و معلمان ما دچار گاوگیجه شدند که حالا چطوری به اینها یاد بدیم که داستان چیه

زمان ما یه موقعیت شغلی در مدرسه بود که بهش میگفتن مربی پرورشی. فکر کنم بعدا که من درس می دادم شده بود مشاور. اما زمان ما این مسوول پرورشی باید ما رو پرورش میداد و در نتیجه باید شخصی جمیع العلوم میبود. چون بچه ها از شیر مرغ تا جون آدمیزاد براشون سوال بود و می پرسیدن و مربی پرورشی باید پاسخی پیدا می کرد و می داد

ما وارد دوره راهنمایی شده بودیم و تازه به واسطه بلوغ داشتیم می فهمیدیم که آلتی داریم و به جز شاشیدن کاربرد دیگه ای داره. حالا این دوستان به جای اینکه نگران بیماری ها باشن یا هر چیز دیگه ای؛ داشتن تلاش می کردن که اهمیت غسل کردن رو به ما نشون بدن. البته بگم اگر اونها برای بار اول این موضوع احتلام رو برای ما نگفته بودن، احتمالا من در بار اول شوکه می شدم و فکر می کردم شب ادراری دارم

بماند، ما اطلاعات درستی در مورد مسایل جنسی نداشتیم و عملا چیزی نمی دونستیم که یک بار آقای مربی پرورشی تصمیم گرفت که در مورد ایدز برای ما روشنگری انجام بده. کلا چیزی که گفت این بود: « یک بیماری کشنده هست که از طریق هم جنس 
 بازی به وجود میاد!!!!» یعنی این آقا در یک جمله چندین اطلاعات غلط داد

این بیماری به وجود نمیاد، منتقل میشه
ربطی به همجنس گرایی نداره
خودش کشنده نیست و سیستم ایمنی بدن رو ضعیف می کنه

توی یک جمله سه تا غلط بزرگ و اون هم ده سال بعد از شناخته شدن این بیماری. این موضوع نشون دهنده بی اطلاعی و کم دانی این شخص بوده و به نوعی یک آسیب اجتماعی هست. چرا اجتماعی؟

فرض کنید دوستانی که این رو میشنوند، با خودشون می گن که از طریق ارتباط جنسی با یک زن ایدز نمی گیریم و بنابراین بدون استفاده از کاندوم رابطه برقرار کردن؛ در حالی که اگر اون مربی آگاهی داشت یا قصد قهرمان بازی نداشت و اطلاعات درستی میداد؛ چه بسا که می تونست جلوی بیمار شدن چند نفری رو می گرفت

میخوام بگم که ایدز هم یک بیماری واگیردار هست. البته من اون رو یا کرونا مقایسه نمی کنم، چون این ذاتا با هم فرق دارن، ولی وقتی رفتار و اطلاع رسانی اشتباه باشه، تبعات نامناسبی برای جامعه داره. من یادمه وقتی بزرگ تر شدیم و خوندیم که ایدز چیه؛ خیلی ها نگران بودن که اگر یک فردی که ایدز داره سوار اتوبوس بشه، اونا هم میگیرن، در حالی که چنین نیست. همین موضوع باعث شد که بعضی از دوستان مبتلا به ایدز در انزوا قرار بگیرن. هم چنین درصدی از مبتلایان به ایدز به دلیل استفاده از سرنگ های آلوده بیمار شدند، در حالی که شاید اطلاع رسانی صحیح باعث میشد که این درصد کمتر باشه. امروز ما می دونیم که ایدز درمان قطعی نداره و فقط باید پیشگیری کرد و در این مورد هم نباید شوخی گرفت داستان رو؛ اما وقتی جدی و مسوولانه پیشگیری کردیم دیگه خیال همه مون راحته

به همین دلیل عکس هفته نامه آلمانی زمان (دی زایت) رو در اینجا میذارم که گفته احتیاط؛ اما ترس نه



No comments: