مارکس بهترین تحلیل ممکن از دوره سرمایه داری را در اختیار ما قرار داده است و اگر هم در مجامع علمی تشکیکی به مارکس وارد است، به واسطه پیش بینی های اوست. علاوه بر این، نکته در این جاست که مارکس جنبه اقتصادی و اجتماعی جامعه سرمایه داری را به خوبی تحلیل کرده است و پسینیان مارکس جنبه های فرهنگی یا سیاسی جامعه را مورد مداقه قرار داده اند
یکی از مواردی که مارکس به درستی به آن اشاره کرده است؛ بحران های ادواری سرمایه داری است که به واسطه این شیوه تولید و روابط منشعب از آن پیش می آید و گریزی از آن نیست. یکی از مهم ترین بحران های سرمایه داری بحران مازاد تولید است
با مثالی واقعی و بعد از آن خیالی بحث را روشن می کنم. آغاز سرمایه داری در انگلستان بود و انقلاب صنعتی هم به هم چنین. کارخانه های پارچه بافی انگلستان یکی از مثال های جالب متاثر از انقلاب صنعتی بود. وقتی کارخانه ها صنعتی شدند، تولید بالا رفت. طبیعتا بازار داخلی یک کشور اشباع شونده است و بعد از مدتی دیگر خریداری در کشور وجود ندارد. راه کارهای پیش روی تولیدکننده تعطیلی کارخانه یا کاهش تولید یا کاهش قیمت است. اما با توجه به منطق سرمایه داری که سود بیشینه هدف آن است؛ راه دیگری مطرح می شود: یافتن بازارهای جدید.
چه کنیم؟ هندی ها را به جایی برسانیم که پارچه های ما را مصرف کنند و بعد از آن کل دنیا
مثال خیالی: فرض کنید که من شرکت تولید قطعات مخابرات دارم و برای اعضای خانواده گوشی می سازم. خانوار هشت نفره ما حداکثر سی و دو گوشی می خواهد تا هر عضو خانوار یک گوشی در جیبش بگذارد. وقتی سی و دو گوشی تولید کردم دیگر مشتری ندارم. چه می کنم میرم سراغ خانوار کناری. اما آنها شخصی دارند که گوشی برایشان می سازد. چه می کنم؟ یا آن شخص را به شکلی با خودم همراه می کنم یا از بین می برم یا اینکه با ایجاد انگیزه در آن خانوار (مثل قیمت پایین تر یا ارایه خدمات جانبی) آنها را تشویق به خرید گوشی خودم می کنم و ... . حالا با همین توضیح به چند پدیده می پردازم
خیلی ساده می شود گفت که جنگ جهانی اول به دلیل ترور ولیعهد اتریش شروع شد یا جنگ دوم به دلیل حمله هیتلر به لهستان؛ در حالی که با این نگاه می شود دستیابی به بازارهای جدید را دلیل اصلی این داستان ها دید. با اشغال هر مستعمره ای انحصارهای اقتصادی بسیاری شکل می گیرد و کشور جدید می شود بازار جدید برای فروش کالا و در بسیاری موارد خرید ارزان مواد خام
به قراردادهای ایران و چین هم به همین منوال می توان نگاه کرد. رشد سرمایه دارانه چین مستلزم بازارهای جدید است که چین از این فرصت استفاده می کند و با قراردادهایش این منفعت را برای خودش به وجود می آورد
No comments:
Post a Comment