مورینیو را آقای خاص می خوانند و این نام گویای بسیاری مسائل در مور مورینیو ست؛ اما علاقه مندم از این نام فاصله بگیرم و تحلیلی از رفتار آقای خاص داشته باشم که چندا ربطی به آقای خاص بودنش و عام است. بهانه این نوشتارم هم جمله تمسخرآمیز مورینیو در مورد داوران بازی گذشته رئال است که تلویحا هم جنس گرایان را مورد توهین قرار می دهد.
مورینیو از آن دسته مربیانی است که همیشه موفق هستند. کافی است به سال های فعالیت او نگاه کنیم تا ببینیم که در سطح باشگاهی در کشورهای پرتغال، انگلیس، ایتالیا و احتمالا امسال در اسپانیا قهرمان لیگ شده است. در ایتالیا و اسپانیا جام حذفی را فتح کرده است و هر دو جام معتبر اروپایی را در کارنامه ورزشی خود دارد. مورینیو در راه کسب این افتخارات، علاوه بر دانش فنی از عوامل دیگری استفاده می کند که با بسیاری معیارها چندان اخلاقی نیست، اما چون در جامعه ای زندگی می کنیم که در آن موفقیت مفهومی کلیدی است کمتر مورد بررسی قرار می گیرد. یکی از ترفندهای مهم مورینیو کارهای روان شناسانه او بر روی بازیکنان خود، بازیکنان و مربیان حریف و از همه مهم تر داوران است.
اگر دقت کنیم می بینیم که بازیکنان تیم های مورینیو با جان و دل بازی می کنند، بازیکنان تیم های حریف عصبی هستند و داوران مظنونان همیشگی بازی های مورینیو هستند. مورینیو به خصوص این ترفندها را در مقابل تیم هایی که از آنها ضعیف تر است (بطور خاص بارسلونا) بیش از دیگر تیم ها استفاده می کند. مورینیو آن قدر به داوران بازی های متقابل با بارسلونا تاخت تا داوارن بازی های امسال رئال پنالتی های بیشتری برای این تیم بگیرند و در صحنه های 50-50 به سود رئال سوت بزنند. تأثیر مهم دیگر مورینیو بر بارسلونا تغییر سلوک بارسلونایی ها در بازی های اخیرشان است. مورینیو به بازیکنان رئال دستور داده است که رفتار خشن در دستور کار خود قرار دهند و از رفتار موذیانه پرهیز نکنند. به همین دلیل، می بینیم که په په دست مسی را زیر پا له می کند. ژابی آلونسو مدام مشغول خطا کردن است؛ خطاهایی که اعصاب حریف را به هم بریزد. در کنار این خطاها بازیکنان چهره ای حق به جانب به خود می گیرند و همین باعث می شود تا جو بازی به سوی رئال برگردد. نکته مهم این که این حرکات مانند ویروسی است که دیگران را به خود مبتلا می کند. نتیجه آنکه مسی آرام و کم خطا به سمت په په می رود تا او را با خطا متوقف کند. ویروس اعتراض به داوری به گواردیولای متواضع و آرام منتقل می شود تا او هم در بازی ها اخیر داوری را عامل ناکامی بداند.
برای بسط این دیدگاه کافی است نگاهی به رفتار معترضان در ایران یا کشورهای دیگر داشته باشیم. در کل حکومت مرکزی در پی آن است که نیروهای مخالف را وارد حوزه ای کند که خود در آن قوی تر است؛ یعنی خشونت. همان طور که مورینیو تمایل دارد بازی تیکی تاکای بارسا را وارد حوزه ای کند که خشن و فیزیکی است تا برنده شود، حکومت ایران، آمریکا یا هر کشور دیگری تلاش می کند مخالفان دست به خشونت بزنند تا راه برای توجیه خشونت آنها باز شود.
نتیجه دوم از بحث مورینیو، بحث موفقیت در جامعه سرمایه داری است. جامعه سرمایه داری همان جایی است که "معشوقه یک مرد ثروتمند ارج و قرب بیشتری نسبت به همسر یک کارگر شرافتمند" دارد؛ چرا که موفقیت و پیروزی اخلاق را به پس می راند. بنابراین چندان عجیب نیست که در این جامعه برای موفقیت افراد دست به هر کاری بزنند، هرچند جامعه آن را غیراخلاقی بداند. وقتی ارزش اصلی آن موفقیت بود می شود هر کاری انجام داد و با وجود مخالفت های اولیه آن شخص در فهرست موفق ها وارد می شود و بعد الگو کامل است
مورینیو از آن دسته مربیانی است که همیشه موفق هستند. کافی است به سال های فعالیت او نگاه کنیم تا ببینیم که در سطح باشگاهی در کشورهای پرتغال، انگلیس، ایتالیا و احتمالا امسال در اسپانیا قهرمان لیگ شده است. در ایتالیا و اسپانیا جام حذفی را فتح کرده است و هر دو جام معتبر اروپایی را در کارنامه ورزشی خود دارد. مورینیو در راه کسب این افتخارات، علاوه بر دانش فنی از عوامل دیگری استفاده می کند که با بسیاری معیارها چندان اخلاقی نیست، اما چون در جامعه ای زندگی می کنیم که در آن موفقیت مفهومی کلیدی است کمتر مورد بررسی قرار می گیرد. یکی از ترفندهای مهم مورینیو کارهای روان شناسانه او بر روی بازیکنان خود، بازیکنان و مربیان حریف و از همه مهم تر داوران است.
اگر دقت کنیم می بینیم که بازیکنان تیم های مورینیو با جان و دل بازی می کنند، بازیکنان تیم های حریف عصبی هستند و داوران مظنونان همیشگی بازی های مورینیو هستند. مورینیو به خصوص این ترفندها را در مقابل تیم هایی که از آنها ضعیف تر است (بطور خاص بارسلونا) بیش از دیگر تیم ها استفاده می کند. مورینیو آن قدر به داوران بازی های متقابل با بارسلونا تاخت تا داوارن بازی های امسال رئال پنالتی های بیشتری برای این تیم بگیرند و در صحنه های 50-50 به سود رئال سوت بزنند. تأثیر مهم دیگر مورینیو بر بارسلونا تغییر سلوک بارسلونایی ها در بازی های اخیرشان است. مورینیو به بازیکنان رئال دستور داده است که رفتار خشن در دستور کار خود قرار دهند و از رفتار موذیانه پرهیز نکنند. به همین دلیل، می بینیم که په په دست مسی را زیر پا له می کند. ژابی آلونسو مدام مشغول خطا کردن است؛ خطاهایی که اعصاب حریف را به هم بریزد. در کنار این خطاها بازیکنان چهره ای حق به جانب به خود می گیرند و همین باعث می شود تا جو بازی به سوی رئال برگردد. نکته مهم این که این حرکات مانند ویروسی است که دیگران را به خود مبتلا می کند. نتیجه آنکه مسی آرام و کم خطا به سمت په په می رود تا او را با خطا متوقف کند. ویروس اعتراض به داوری به گواردیولای متواضع و آرام منتقل می شود تا او هم در بازی ها اخیر داوری را عامل ناکامی بداند.
برای بسط این دیدگاه کافی است نگاهی به رفتار معترضان در ایران یا کشورهای دیگر داشته باشیم. در کل حکومت مرکزی در پی آن است که نیروهای مخالف را وارد حوزه ای کند که خود در آن قوی تر است؛ یعنی خشونت. همان طور که مورینیو تمایل دارد بازی تیکی تاکای بارسا را وارد حوزه ای کند که خشن و فیزیکی است تا برنده شود، حکومت ایران، آمریکا یا هر کشور دیگری تلاش می کند مخالفان دست به خشونت بزنند تا راه برای توجیه خشونت آنها باز شود.
نتیجه دوم از بحث مورینیو، بحث موفقیت در جامعه سرمایه داری است. جامعه سرمایه داری همان جایی است که "معشوقه یک مرد ثروتمند ارج و قرب بیشتری نسبت به همسر یک کارگر شرافتمند" دارد؛ چرا که موفقیت و پیروزی اخلاق را به پس می راند. بنابراین چندان عجیب نیست که در این جامعه برای موفقیت افراد دست به هر کاری بزنند، هرچند جامعه آن را غیراخلاقی بداند. وقتی ارزش اصلی آن موفقیت بود می شود هر کاری انجام داد و با وجود مخالفت های اولیه آن شخص در فهرست موفق ها وارد می شود و بعد الگو کامل است