یکی از تحولات سیاسی مدرن، شکل گیری دولت-ملت هاست. پیش از ملت-دولت، ساختار اداره کشور بر مبنای نگاه شاه/رعیت بود؛ اما با تغییر جایگاه مردم، شهروندان هر کشوری در دوره ملت-دولت دارای حقوقی شدند که در دوره شاه/رعیت از آن بی بهره بودند. در دوره شاه/رعیت سلسله مراتب به گونه ای بود که شاه در مقامی بالاتر از مردم قرار داشت و بین این دو فاصله وجود داشت. این سلسله مراتب در دوره ملت-دولت شکست و در نتیجه مردم و دولت در یک سطح قرار گرفتند و به این ترتیب، نه تنها مردم بخشی از ساختار اداره کشور شدند، توانستند برای خود دارای حقوقی شوند که پیش از آن فاقد آن بودند. علاوه بر این، برخلاف دوره شاه/رعیت فاصله مردم و دولت از بین رفت و مردم و دولت در یک رده قرار گرفتند. به همین دلیل، می شود برای دولت جایگاهی چون هر فردی در نظر گرفت و آن را نقد کرد
یکی از تعارضات امروز ایران که به خصوص در دوره انتخابات برای من بسیار پررنگ شد؛ نگاه بخشی از جامعه ایران به مفهوم حکومت در ایران بود. در گفتگو با برخی متوجه شدم که در نگاه غالب بر بخشی از مردم ایران حکومت و مردم دو مفهوم جدا از هم هستند. در اصل، با وجود این که این افراد در انتخابات شرکت می کنند و در دوره مدرن دولت-ملت می زیند، اما در پس ذهن خود معتقد به دوره شاه/رعیت هستند؛ یعنی حکومت و مردم را جدا از هم می بینند. تعارض بدین شکل نمود پیدا می کند که این دسته از دوستان دست به عملی می زنند که خود بنیان آن را قبول ندارند
به نظرم می رسد نقش رسانه های جهانی در ایجاد چنین نگاهی بی تأثیر نیست. مدتی است که به نظرم می رسد در دنیای غرب به شدت تلاش می شود که تا مردم ایران به عنوان شهروندانی مدرن تصویر شوند که در دام حکومتی سنتی افتاده اند. می شود این نگاه را مقایسه کرد با تصویری که از ترکیه ساخته می شود. در اتریش و آلمان ترک ها به عنوان ملتی سنتی و متحجر تصویر می شوند که دولتی مدرن آنها را پیش می برد. چنین نگرشی باعث می شود که در ذهن ما فرضیه جدایی ملت و حکومت تقویت شود
در حالی که در دنیای مدرنی زندگی می کنیم که دولت و ملت هم پایه هستند و تحلیل هایی که با پیش فرض قرار دادن جدایی مردم و حکومت به ارائه راه کار می پردازند ، عملا از تحلیل های مدرن فاصله می گیرند و در مورد خاص شرکت در انتخابات دچار تعارض و پارادوکس می شوند
No comments:
Post a Comment