گفته می شود که
امام ابی
حامد محمد الغزالی در سال ۴۸۸ هجری از خراسان راهی شام شد و در آنجا نزدیک
به دو سال بماند، که هیچ کار جز عزلت و خلوت و ریاضت و مجاهدت نداشت. مدتی
در مسجد دمشق اعتکاف نمود. سپس از شام به بیت المقدس رفت و هر روز به مسجد
قبه الصخره میرفت و خویش را در آنجا محبوس میداشت و گاه به آب و جارو
کردن مسجد و خدمتگذاری زائران میپرداخت. تا اینکه داعیه حج در او پدید آمد
و به حجاز رفت. بر سر راه حجاز در الخلیل، چنانکه خود در زندگینامهٔ
خودنوشتش «المنقذ من الضلال» آوردهاست، بر سر تربت ابراهیم خلیل با خدا
عهد کرد که دو کار را دیگر هرگز نکند، از پادشاهان صله نگیرد و وارد
مجادلات کلامی با دیگر متکلمان نگردد. سپس شوق دیدار و درخواستهای کودکان
به وطن کشیدش و با آنکه نمیخواست بدانجا بازگردد عزم توس (طوس) کرد. ولی
در طوس نیز خلوت گزید و تا دل را تصفیه کند به ذکر پرداخت. حادثههای زمان و
مهمهای عیال و ضررهای معاش از مقصد بازش میداشت و آرامش خاطر او رابرهم
میزد. این حال ده سال بطول انجامید، و غزالی در این مدت مشهورترین کتابهای
خود و به ویژه احیاء علوم الدین را تألیف کرد
تا اینجا در تواریخ آمده است، اما برخی داستانی نقل می کنند که سندیتی ندارد، اما زیباست. می گویند روزی غزالی مشغول جارو زدن بود و دو طالب با هم بحث می کردند، یکی به دیگری گفت: «قال غزالی» و مساله ای را از غزالی برای تأیید نظرش نقل کرد. غزالی همان لحظه جارو را انداخت و مسجد را ترک کرد
No comments:
Post a Comment