جام جهانی برای ایران به پایان رسید و تنها درسهای بیشمار حضور در جام میتواند
روزهای بهتر فوتبال ایران را رقم زند. شاید بهترین و شادترین بازی ایران در مقابل
آرژانتینیهای مغرور و پرامید برگزار شد. بازیای که ایرانیها امیدهای زیادی در
دل فوتبالدوستان زنده کردند. برای اولین بار در فوتبال ایران، شاهد بازی دفاعی
گروهی و منسجم تیم ایران بودیم. تیم ملی در آن بازی بسیار هدفمند و حسابشده بازی
کرد. ساختار دفاعی ایران محدود به بازیکنان خط دفاع و هافبکهای دفاعی نبود و
تمامی بازیکنان در دفاع تیمی شرکت میکردند. در کمتر بازی ایران چنین ساختاری را
به یاد دارم.
علاوه بر ساختار منسجم دفاعی، ویژگی مثبت فوتبال ایران بازی منطقی در طول جام
جهانی بود. معمولا فوتبال ایران را با بازیهای احساسی و به دور از منطق میشناسیم،
اما در جام بیستم تیم ایران بسیار منطقی و به دور از احساس بازی کرد.
نقطه ضعف اصلی تیم ایران در جام جهانی به دو مشکل پایهای فوتبال ایران مربوط
میشد. اول این که بازیکنان ایرانی به لحاظ جسمانی ضعیفتر از تیمهای مطرح هستند.
افت محسوس قوای بدنی تیم ایران در دقایق پایانی بسیار مشهود بود و در بازی پایانی
مقابل بوسنی که تیم ایران احتیاج به برد داشت بسیار آزاردهنده بود. این مشکل به
ساختار آموزشی ورزش ایران برمیگردد. ورزشکاران ایرانی در زمان نوجوانی آموزشهای
لازم جهت تقویت قوای جسمانی نمیبینند و به همین دلیل توان بدنی کافی برای تورنمنتهای
فشرده را ندارند. از سوی دیگر، آمار بالای مصدومیت بازیکنان ناشی از همین توان
پایین است. کیروش به این مشکل واقف بود و ظاهرا اردوی بلندمدت یکماهه تیم ملی پیش
از جام جهانی برای برطرف کردن همین مشکل بود. اما ظاهرا در این امر موفق نبود.
ضعف دوم تیم ایران، کمتوانی در حمله و برنامهریزی برای
حمله بود. این مشکل همراه شد با افت وحشتناک ستاره تیم ایران اشکان دژاگه. آمار
بسیار پایین گلزنی ایران از یک سو ناشی از بازیهای دفاعی ایران و از سوی دیگر
افت بازیکنان تهاجمی ایران بود. مزید بر علت خداحافظی بازیکنان موثری چون جباری و
نویدکیا از تیم ملی بود. فقدان این بازیسازان قوی موجب شد تا ایران جرقههای
ناگهانی گلزنی هم نداشته باشد و کلا بیتوان حمله کند.