خیلی جالب
بود، دقیقا یک روز قبل از آنکه خداحافظی علی کریمی رسانهای شود، داشتم مارادونا
به روایت کوستوریتسا رو میدیدم. جالبترین جملهای که کوستوریتسا در مورد
مارادونا میگوید این است که مارادونا همزمان اوج دو غریزه اروس و تاناتوس (غریزه
زندگی و مرگ) است. در مارادونا هر دو به اوج رسانده است. وقتی که با بازی چشمنوازش
ما را به اوج زندگی میبرد و اروس فوران
میکند، حتی مردانی که به کلوب شبانه رفتهاند
رقص زنان برهنه را نگاه میکنند، آنها محو بازی و گلهای مارادونا هستند. در
مقابل، مارادونا با کاری که به خودش کرد، غریزه مرگ را به اوج رساند. وقتی که
مارادونا با سوء مصرف مواد مخدر تا دم مرگ میرود، یا آنجا که با اخلاق تندش و
انتقادهای مداوم تمامی دستاوردهای زندگی را از دست میدهد، ما فوران غریزه مرگ را
میبینیم.
کریمی را
اگر معادل آسیایی مارادونا بدانیم، تفاوت فوتبال آسیا و جهان را میبینیم. کریمی
هم همزمان فوران غریزه اروس و تاناتوس است، اما ملایمتر. دریبلها و تکنیکهایش
به ما زندگی میدهد، اروس است، اما نه به اندازه مارادونا. تخریبی که کریمی میکند،
همان فوران غریزه تاناتوس است. درگیری مداوم با مدیران و مربیان مستبد تیمهایی که
در آنها بازی کرده است، ما را به یاد درگیری مارادونا با سران فیفا میاندازد.
خداحافظی احساسی کریمی در سال گذشته هم ما را به یاد حرکات احساسی مارادونا میاندازد.
یادمان باشد، مارادونا یک بار انگشت میانیاش را بالا گرفت و به تمامی حاضران
ورزشگاه نشان داد یا وقتی تیم آرژانتین با وجود تمامی انتقادات به جام جهانی ۲۰۱۰
صعود کرد، به تمامی خبرنگاران گفت که «باید این را بخورند».
تفاوت مهم
مارادونا در آنجا بود که به ناپولی فقیر در جنوب ایتالیا رفت تا جام قهرمانی را از
شمالیهای ثروتمند بگیرد. به هر حال یادمان باشد که کریمی نسخه آسیایی مارادوناست
No comments:
Post a Comment