علی کریمی هر ویژگی داشته باشد، به دنبال شهرت و مطرح شدن نیست. نیازی هم ندارد با بهتان زدن به دیگران خودش را مطرح کند یا بالا ببرد. مسلما ویژگیهایی دارد که از نظر اجتماعی مثبت نیستند، ولی آن چیزی که کیروش به او گفت نیست (هر ترجمهای بخواهیم بکنیم). به هر حال داستان علی کریمی و کیروش من را به یاد خاطرهای از دوره کاریام در بهزیستی انداخت. ما پروژه مشترکی با فااو (سازمان خوار و بار و کشاورزی سازمان ملل) داشتیم. یک بار برای جلسهای پیش مسوول فااو رفته بودیم که خودش پاکستانی بود. موضوع جلسه پیشنهاد فااو بود که از نظر مالی کاملا غیر قابل قبول بود و از نظر علمی هم چیزی برای ما نداشت. در اصل، آنها میخواستند که ما را مجبور کنند که برای اقامت یک هفتهای یک کارشناسشان چیزی در حدود سی میلیون تومان هزینه کنیم بدون آنکه آنها از نظر علمی چیزی به ما بیفزایند. خلاصه ما به عنوان کارشناس با توپ پر رفتیم و با فرد مسوول حرف زدیم. اولین چیزی که باعث تعجبش شد این بود که ما به او گفتیم نیازی به مترجم نداریم و خودمان مستقیم با او حرف میزنیم. دومین چیزی که باعث تعجبش شد این بود که ما به قرارداد به شدت اعتراض کردیم. سومین موردی که باعث تعجبش این بود که من به او گفتم شما ما را در حد صفر فرض میکنید، در حالی که همه ما کارشناس هستیم و کشورمان را بسیار بهتر از شما میشناسیم. خلاصه در پایان جلسه گفت که برای اولین بار در ایران تعدادی کارشناس و مدیر پیشش آمدهاند که انگلیسی حرف میزنند و نظرات او را نمیپذیرند. ظاهرا هر فردی میآید قرارداد را امضا میکرد و میرفت
داستان ما و کیروش هم همین است، ما در مقابل چنین خارجیهایی کاملا تسلیم هستیم و گویی حرفی برای گفتن نداریم. شاید بخش مهمی از این رویکرد، بیسوادی مسوولان ما باشد
No comments:
Post a Comment