عدالت، حق و اخلاق مفاهیم پیچیده جامعه انسانی هستند و این موضوع باعث می شود که ما از مطلق گرایی در مورد آنها پرهیز کنیم. در اصل، ما اخلاق ثابت نداریم و من نمی توانم ادعا کنم که من آدم بااخلالقی هستم و اصغر نیست
اما چیزی که می شود در موردش صحبت کرد، کارایی برای جامعه است. به عنوان مثال اگر من سال ها قبل به همسایه حمله می کردم و او را می کشتم و اموالش را می گرفتم و زنش را به کنیزی می بردم؛ الان این حرکت محکوم است
اتفاقی که در برنامه ستاره ساز شماره 35 برای حسن سالمی افتاد از همین جنس بود. این بازیکن در یک باازی تک به تک با فن کشتی حریف به زمین زده شد و یک گل مسلم از او گرفته شد و در نتیجه حذف شد. در اینجا فردی مثل خداداد عزیزی از این کار حمایت کرد. در اصل او از یک حرکت غیرورزشی دفاع کرد و ادعا کرد که برای برنده شدن می توان به هر کاری تن داد.
این ویژگی جامعه سرمایه داری است که برنده شدن به هر قیمتی را تجویز می کند؛ یعنی می گوید اگر شما اختلاس کنید اشکال ندارد؛ چون به هدف جامعه که پولدار شدن است رسیدید
می خواهم تاکید کنم که در چنین جامعه ای که قوه قضاییه در ایجاد عدالت ناتوان است و نمی تواند حق را - در معنای اجتماعی حق - احقاق کند، بی اخلاقی حاکم می شود
No comments:
Post a Comment