وقتی بحران های ادواری سرمایه داری بعد از رونق بی نظیر بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد، سیاست هایی به کشورهای آمریکای لاتین و آفریقا پیشنهاد شد که ما انها را امروز به عنوان سیاست های نئولیبرال و تعدیل ساختاری می شناسیم. ایده اصلی این بود که دولت کوچک و چابک شود و هزینه های اجتماعی خود را کاهش دهد. نکته عجیب این که این ایده در کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی اعمال شد و به عنوان مثال کشورهای اروپایی هم چنان با ایده های سوسیال دموکراسی اداره شدند
اما این سیاست ها در کشورهای اجراشده نه تنها تاثیر اجتماعی مثبتی نداشت، بلکه باعث شورش هایی شد که به عنوان شورش های نان شهرت یافتند؛ زیرا فقر را در این کشورها افزایش دادند. نکته عجیب تر این که این سیاست ها با تاخیر فازی یک دهه ای در دهه هفتاد خورشیدی در ایران اعمال شدند. در اصل، آنچه ما به عنوان دوره سازندگی و بعدا دوره اصلاحات می شناسیم، اجرای دوباره این ایده های اقتصادی در کشور ایران بود
نتیجه اولیه قطع حمایت های دولتی و تغییر قانون کار افزایش نابرابری در این جامعه ها بود و هست. بهانه اصلی اجرای این ایده و توجیه افزایش نابرابری نظریه ی در حال حاضر رد شده کوزنتس بود که ادعا می کرد در دوره ابتدایی توسعه اقتصادی نابرابری افزایش می یابد و سپس با ایجاد شرایط بهتر نابرابری هم کاهش می یابد
به همین دلیل هم هست که دولت رییس جمهور هاشمی رکورددار تورم در تاریخ معاصر ایران است و دولت رییس جمهور خاتمی هم ضد کارگری ترین قانون های کار را به تصویب رساند و اجرا کرد. یکی از پیامدهای فقر شهری افزایش شورش های شهری در ایران بود که در دهه هفتاد خورشیدی مشهد و اسلامشهر مهم ترین آنها بودند
امروز سالگرد شورش مشهد است و به همین دلیل این یادداشت کوتاه در این مورد را نوشتم
No comments:
Post a Comment