فرض کنید من مدیر یک مدرسه هستم و معلمی استخدام می کنم که به بچه ها درس بدهد. معلم فقط در اواخر سال که دوره امتحان هاست به مدرسه می آید و در سایر مواقع افراد دیگری اداره کلاس را بر عهده دارند، از طرف دیگر معلم وقتی به مدرسه می آید به سایر معلم ها توهین می کند، هم چنین معتقد است که امکانات مدرسه اصلا در حد کافی نیست، اما به اندازه نیمی از بودجه مدرسه حقوق اوست. از طرف دیگر نظم مدرسه را قبول ندارد و به سبک خودش در مدرسه رفتار می کند. در اصل اصلا به اصول مدرسه پایبندی ندارد
حالا فرض کنید که بچه های کلاس در امتحان رد شده اند و تعدادی از اولیا به این مربی و من که مدیر مدرسه هستم معترض هستند. در این حالت من بیایم بگویم آقای فلانی شما حرف نزنید شما خودتان معلم هستید و از این طریق پول درمی آورید، در ضمن مدیر مدرسه بغلی که آمده بود مدرسه ما خیلی از در مدرسه ما که قهوه ای است خوشش آمده و تعجب کرده است که چطوری من با این بودجه ایکه دارم این در زیبا را خریده ام، تازه علاوه بر اینها بچه های کلاس پایینی خوب بوده اند، اینها که هیچی چرا اصلا شما به این وضعیت اعتراض دارید؛ همیشه باید به ما روحیه بدهید. شما که قبل از امتحان همیشه از من تعریف می کردید (حالا بماند که قبل از امتحان هم می گفتم که انتقاد نکنید چون روحیه بچه ها خراب می شود). حالا خود شما حدس می زنید که منظور من از خودم چه کسی در فضای فعلی است
به نظر شما نباید یکی بلند شود بگوید کسخول! سوال ما این است که چرا بچه ها رفوزه شده اند؟
No comments:
Post a Comment