طیب حاج رضایی را همه می شناختند، میدان داری که به واسطه فعالیت های سیاسی اعدام شد. طبق تعریف ویکی پدیا طیب از آن دسته افرادی هستند که به آنها لات یا لوطی می گویند. اما اکنون نمی خواهم در مورد طیب بنویسم. امیر حاج رضایی برادرزاده طیب است که در دنیای فوتبال شناخته شده است؛ کسی که به واسطه آشنایی اش با سینما و ادبیات در دنیای فوتبال بی همتاست و مشابهی ندارد
برای من قاب تصویر تیم ملی که در آن او به عنوان دستیار روی نیمکت می نشست تکرارنشدنی است. حاج رضایی از آن دسته کارشناس هایی است که علاوه بر قدرت بیان عالی صداقت هم در کارشان دیده می شود. در اصل، کارشناس فردی آشنا به مسایل است که در زمینه خاصی به دلیل تحصیلات یا تجربه اش نظری دقیق و علمی دارد. با اینکه در بسیاری موارد ممکن است کارشناسان با هم موافق نباشند، اما بحث اصلی این است که تلاش می کنند با منطق کافی نظرشان را ارایه بدهند. مهم نیست که همگان با هم یک نظر واحد داشته باشند، مهم این است که بشود نظرات را مطرح کرد و جمع بندی کرد. هنگامی که ابزاری به غیر از گفتگو و نقد علمی در کار باشد، آن وقت دیگر بحث کارشناسی نیست
در زندگی عادی هم چنین است؛ وقنی فردی فریاد می زند و با خشم زیاد می خواهد کارش پیش برود، در اصل به خواسته خودش می رسد و قدرت خود را اعمال می کند، اما نمی تواند در بلندمدت ساختار منطقی به وجود بیاورد. کارشناسانی مانند حاج رضایی بانیان ایجاد گفتگوی منطقی هستند
در مقابل کارشناسانی مانند حاج رضایی مدیران و سیاست مدارانی مانند تاج هستند که به محض انتقاد شنیدن ابزار منطق را فراموش می کنند و سعی می کنند با تهمت زدن و بی احترامی و دروغ گویی و فریاد زدن خود را نجات دهند
تاج در این میانه تنها نیست. همه ما در جایی که کار می کنیم مدیرانی می شناسیم که با کاری که انجام می دهند آشنا نیستند و به واسطه مسایل دیگر در جایگاه مدیریت قرار گرفته اند؛ این افراد سواد و توانایی ندارند و در نتیجه دشمن بحث کارشناسی هستند
متاسفانه در سال های گذشته همواره این مدیران مانده اند و کارشناسان رفته اند؛ کما اینکه تاج می ماند و حاج رضایی احتمالا مانند بسیاری از استادان و کارشناسانی که می شناسیم محو می شود. به همین دلیل دوست دارم هم اکنون به احترام حاج رضایی و تمامی کارشناسانی مانند او بایستم و کف بزنم
No comments:
Post a Comment