در ایران ما یک دوگانگی مردم / دولت - حکومت داریم. منظور این است که چه پیش از شکل گیری دولت - ملت ما حکومت های جدا از مردم داشتیم و بعد از آن هم دولت ها از دل مردم بیرون نیامده اند و عواملی غیرمردمی در شکل گیری مردم نقش داشتند. همین باعث می شود که دولت ها و حاکمان از متوسط مردم سطح فکری پایین تری داشته باشند
منظور من بطور واضح این است که دولت می تواند پیشروی تغییرات به سمت جلو در یک جامعه باشد و این مهم وقتی اتفاق می افتد که حاکمان نگاهی ملی داشته باشند و هدفی عمومی برای جامعه تعریف کرده باشند. در ایران، بیشتر ایام با نگاهی مقابل روبرو بوده ایم؛ بدین معنا که حاکمان و دولت ها یا منافع فردی برایشان مهم تر بوده است یا آنکه علم کافی نداشته اند. به عنوان مثال، نگاهی به روند توسعه اقتصادی ایران نشان می دهد که دولت های ایران با مبانی ساده توسعه آشنا نبوده اند و سهوا یا عامدا کاری کرده اند که تحول اقتصادی ایران به تاخیر بیفتد و در شرایط فعلی حتا دشوار شود
در مقابل، ما می بینیم بیرون از دولت افراد آگاه و عالم وجود دارند که تصمیم گیری های بهتری را پیشنهاد می دهند؛ افرادی که متاسفانه به دلیل کوته بینی های سیاسی و فکری جایی در حاکمیت ندارند
همین اتفاق در مدیریت باشگاه های ما هم دیده می شود. رفتار اخیر زنوزی در تراکتورسازی و عرب در پرسپولیس مثال خوبی از این مدیران یک روزه است که خود عقب تر از مردم هستند. آدم هایی که برای محبوبیت لحظه ای و خالی کردن خشم های فروخورده به هر کاری تن می دهند. این آدم ها کاری می کنند که به جای طرفداران آرام و متین افراد خشمگین و متعصب وارد ورزشگاه های ما شوند
No comments:
Post a Comment