پرسپولیس سه گل از
الاتحاد می خورد؛ ایران در رده بندی فیفا حدود پنجاهم است؛ آقای گل لیگ ایران در
سال های اخیر بیشتر خارجی بوده است و امسال هم اگر برونو سزار از ابتدا در اختیار
سپاهان بود یا فونیکه سی با مربی تیمش دچار مشکل نمی شد، امسال هم آقای گل
غیرایرانی بود؛ لیگ ایران در آسیا چهارمین لیگ معتبر است؛ سال هاست که بازیکنان
ایران جایی در تیم های بزرگ اروپایی ندارند؛ بسیاری تیم های ایرانی اصلا ورزشگاه
ندارند؛ حمایت تماشاگران از تیم هایشان در حد ده دقیقه ابتدایی بازی و سپس
"حیا کن رها کن" پایان بازی است و ...
اینها واقعیت فوتبال
ایران است. واقعیت آن چیزی است که در دنیای اطراف ما اتفاق می افتد و ما می توانیم
آن را ببینیم و لمس کنیم؛ حالت عینی دارد. آن چیزی که در ذهن ماست، بسیار هم زیباست؛
اما لزوما دیگران آن چیزی را که در ذهن ماست به همان شکلی ما می بینیم نمی بینند.
خلاصه کلام این که واقعیت فوتبال ما همین است که تیم های ما در حد آسیا بازی نمی
کنند و ما ضعیف تر از تیم های دیگر آسیایی هستیم. این همان نکته ای است که کیروش –
به عنوان شخصی بیرون از فوتبال ما که تعصب ندارد – بارها و بارها به ما تذکر می
دهد و تلاش می کند انتظارات را به سطح واقعی آن پایین بیاورد.
واقعیت فوتبال ما
همین است که بازیکنان خوب فوتبال ما خارجیانی هستند که در تیم های خود چندان مطرح
نیستند؛ بازیکنی مانند جان واریو در چهار سال اخیر همیشه در تیم قهرمان بازی کرده
است و به جرأت یکی از بهترین های فوتبال ماست، اما اصلا تصور بازی کردنش در تیم
ملی برزیل خنده دار است؛ همین نکته در مورد برونو سزار هم هست. گلر دسته چندم
اروپایی که به ایران می آوریم، از دروازه بان های پرطرفدارترین تیم ایران بهتر
هستند. فونیکه سی داشت شوخی شوخی آقای گل لیگ می شد؛ می دانید چند بازی ملی دارد؟
فراموش نکنیم اگر واقعیت را نبینیم و فقط به ذهنیات
خود بسنده کنیم دچار توهم می شویم. اگر می خواهیم ذهنیت خود و آرمان هایمان را به
واقعیت تبدیل کنیم، باید برنامه ریزی کنیم؛ باید نقاط ضعف و قدرت خود را شناسایی
کنیم؛ باید مطالعه کنیم و عالمانه و منصفانه نقد کنیم. بیایید به جای خیال پردازی
مطالعه کنیم و به جای فحاشی نقد منصفانه.
No comments:
Post a Comment