مارکس از یک نظر نسبت به فلاسفه پیش از خود برجسته تر شد و توانست تاثیرگذاری بیشتری بر دنیای اجتماعی بگذارد. نظر مارکس این بود که فلسفه و در اصل فیلسوفان بیشتر در پی نفسیر جهان بوده اند و تلاشی بر تغییر نداشته اند. بنابراین نگاه مارکسیستی نگاهی بود دنیا با نگاه نویی میدید که قرار است شرایط بهتری به وجود بیاید
به نظرم این نگاه در دنیای مدرن اهمیت زیادی پیدا کرد؛ از این نظر که نقادی به عنوان بخشی از تفکر مدرن پذیرفته شد و انسان ها تلاش کردند از نگاه احساسی به قضایا یا نگاه محافظه کارانه که تغییر را بر نمی تابد روی برگردانند. آنچه که الهام بخش این نوشتار شد چند واقعه ای است که این هفته باعث شد فکرم مشغول شود
اول از همه به دانشگاه شایا مربوط است که از این ترم پولی شده است و آنها باید پول پرداخت کنند. در نتیجه تعدادی از دانشجوهای ایرانی دور هم جمع شدند و نامه ای به رییس دانشگاه نوشتند که ما چون پول نداریم و شرایط ما سخت است، از ما پول نگیرید. رییس دانشگاه هم جواب داد که قانون کشور است و همه پول می دهند؛ شما هم باید شهریه بدهید. یادم افتاد وقتی که در انجمن حمایت از کودکان کار و خیابان مشکلاتی پیش آمده بود و قصد پاکسازی ما را داشتند :) یکی از بچه ها قدیمی گفت بیایید یک نامه احساسی به خانم بناساز بنویسیم که یادش بیاید این انجمن را از صفر با هم ساخته ایم. بعدش هم نامه ای نوشت که یادت هست اینجا خرابه بود، بعدش .. . طبیعتا خانم بناساز که دنبال قدرت و اجرای خواسته های خودش بود اصلا به نامه اهمیتی نداد و کارش را کرد
دوم این که این اصطلاح نماینده دلسوز کلی اعصاب من رو خط خطی کرد. هنوز این نگاه وجود داره که طرف باید دلسوز باشه تا کاری برای ما بکنه. انتظار داریم که نماینده مجلس دلسوز باشه؛ خارجی که مربی تیم ملی میشه دلسوز باشه، رییس ما دلسوز باشه و ... انگار که هنوز دنبال این هستیم که دل دیگران برای ما بسوزه تا کار انجام بشه
در حالی که ای کاش طرف دلسوز نباشه و شعور و سواد داشته باشه؛ ای کاش آقای کیروش به جای داد و بیداد کردن سر داور و نشون دادن مشتش به موقع سر کار بیاد و زمان بیشتری با ما بگذرونه؛ ایکاش رییس بنده به جای دلسوزی برای من مطابق قانون کار به من حقوق بده
سومین نکته این که امیر قلعه نویی رفت قطر و در مقابل تیمی بازی کرد که قبلا برای اون تیم بازی کرده بود. از اون تقدیر شد و کلی بهش حال دادن؛ چون ساز و کار دنیای مدرن رو پذیرفتن. براشون این مهم شده که آدم ها رو جذب کنن و این کار رو طبق روال و منطق و قانون انجام میدن. مقایسه کنیم با تیم های ایرانی که اصلا پشیزی برای بازیکنان قدیمی شون قایل نیستن؛ چون هنوز تو ساز و کار قدیمی هستن
1 comment:
This is awwesome
Post a Comment