چند ساعتی به بازی پرسپولیس در آسیا مانده است و اعلام می شود که ورزشگاه پر شده است. از یک طرف باعث خوشحالی است که این قدر تمایل برای پیروزی وجود دارد و از طرف دیگر این موضوع به ضرر است
با چند مثال بحث را واضح می کنم. فرض کنید که قرار است در امتحانی شرکت کنید و شما را از پنج ساعت قبل از بازی سر جای خود بنشانند و بگویند منتظر بمان تا نوبتت شود. همین بلا را سر امتحان رانندگی هم می آورند؛ نفر آخر باید ساعتی منتظر شود تا نوبتش شود. در نتیجه اعصاب و روان شما بهم می ریزد و لحظه های حساس تصمیم گیری شما از روی احساس و مبتنی بر هیجان خواهد بود
مثال دیگری بزنم، فرض کنید برای رفتن به خانه برادر یا خواهرتان باید ساعت ها رانندگی کنید و وقتی به آن شهر برسید ناهار آماده نباشد. طبیعتا چون مسیر طولانی طی کرده اید انتظارات شما بیشتر از فردی است که مسیر کوتاهی رفته است
در همین جا به داستان ورزشگاه آزادی نگاه کنید. ما انتظار داریم که تماشاگران ورزشگاه را برای حریف جهنم کنند؛ در حالی که این طرفداران چهار پنج ساعتی انرژی خود را تخلیه کرده اند و خسته هستند، عصبی هستند و آماده انفجار هستند. از طرف دیگر، چون زحمت زیادی برای ورود به ورزشگاه کشیده اند انتظارات آنها افزایش یافته است. در روان شناسی مدرن همواره صحبت از این است که انتظارات و خشم با هم ارتباط نزدیکی دارند. وقتی انتظارات این تماشاگران برآورده نشود، آماده خشمگین شدن هستند
با این شرایط ما چه انتظاری از این ورزشگاه باید داشته باشیم؟
برای آنکه شرایط را بهتر درک کنیم، می توانیم به دوره انتخابات در ایران نگاه کنیم. هیجان زیاد، هزینه زیاد، افزایش غیر منطقی انتظارات و نتیجه طبیعی آن: خشم و افسردگی شدید پس از چند سال
این را به خصوص برای دوستانی نوشتم که خیلی خودشان را روشنفکر می دانند و ما فوتبالی ها را بخاطر بی عقلی شماتت می کنند :) در حالی که خودشان در فضای سیاسی همین روند را دارند
No comments:
Post a Comment