یک سری تیمها هستند که فراموش شدهاند و کمتر کسی آنها را بین بچههای امروز به یاد میآورد، اما این تیمها برای من خیلی عزیزاَند. اولین تیمی که بسیار دوست داشتم همای تهران بود، تیمی که احمد سجادی و علیدوستی را در تیم ملی داشت و با بازیکن دیگری مانند نقویها و کامل و نراقی و سنجری تیم قویای داشت. همین محمد تقوی که بسیاری او را برای بازی در استقلال میشناسند، در اصل از تیم هما مطرح شد و مدتها بازیکن این تیم بود. شاهین هم تیم خیلی جذابی بود. بازیکنانی مثل شاهنباتی و یکه بسیار مطرح بودند و قلعهنویی هم میانه گردان تیم بود. متاسفانه در آن دوره تنها بازیکنان استقلال و پرسپولیس به تیم ملی دعوت میشدند و در نتیجه کمتر اسمی از این بازیکنان مانده است
اینها را نوشتم تا به یاد تراکتورسازی اوایل دهه ۷۰ برسیم. شخصی به نام واسیلی گوجا که نام مطرحی در فوتبال رومانی نبود و بعد از جدایی از تراکتور هم نشد، مربی این تیم شد. انگار دست تاریخ در و تخته را بهم جور کرده بود؛ در طول یکی دو سال تراکتورسازی تبدیل به قطب فوتبال کشور شد. ناگهان تیمی ساخته شد که شش بازیکن ملیپوش داشت!!! بازیکنی مثل اکبر ذوالمجیدیان هرگز در حد بازیکنان متوسط لیگ نبود، چنان در آن تیم میدرخشید که تیم ملی دعوت شد. بازیکنانی مانند دکتر نیکمهر، برادران دینمحمدی، خطیبی، باقری، شالچی، حسن صادقیان (زیکو) و در نهایت حسین حسندخت چهرههای اصلی این تیم بودند که با باخت بیگانه بودند. بیش از بیست بازی در بازیهای خانگی نباختند و اگر لیگ سراسری به شکل لیگ برگزار میشد و درخشش بینظیر غلامپور در نیمهنهایی نبود حتما یک مقام قهرمانی با خودشان به ارمغان میآوردند
شالچی و حسندخت دفاعهای راست و چپ تراکتور بودند و کسی نبود که بتواند توانایی تراکتور در بازی از جناحین کتمان کند. یکی از روشهای عالی گلزنی تراکتور ارسال از کنارهها و استفاده از قدرت سرزنی خطیبی و شیخلاری و گاه باقری بود. متاسفانه از آن تیم دیگر حسن صادقیان و دکتر نیکمهر و واسیلی گوجا بین ما نیستند. حسین حسندخت هم به آنها پیوست تا تیم دوستداشتنی ما در جای دیگری شکل بگیرد و آنها دور هم جمع شوند
No comments:
Post a Comment