وقتی کیمیا علیزاده مدال المپیک آورد، لحظه ای بی نظیر در تاریخ ورزش ایران شکل گرفت. یک زن ورزشکار از دل یک جامعه مردسالار برخاست ، مبارزه کرد و برای همه جامعه ایران افتخار آفرید. به شخصه دردهایی که در چهره جوانش نمایان بود فراموش می کنم. مشخص بود که در هر مبارزه ای، علاوه بر تلاش برای شکست دادن حریفش باید با دردهای ناشی از مصدومیت هم جنگ کند. بنابراین، منتی بر سرش نیست و زحمتش را کشیده است و هر کاری بکند، حق طبیعی خودش است. این را گفتم که تاکید کنم نگاه من به موضوع چگونه است
منتها کاری که علیزاده انجام داد و پیش از او دیگرانی هم بوده اند که انجامش داده اند، من را واداشت تا به خودم جسارتی بدهم تا تاریخ را نگاهی بیندازم و ببینم در آلمان شرقی شرایط به چه شکلی بوده است. همه کسانی که مرا می شناسند، می دانند که من طرفدار برابری و عدالت هستم و معتقدم سوسیالیسم می تواند باعث رهایی و شکوفایی انسان شود. اما با تمام وجود با حکومت های تمامیت خواه و بسته مشکل دارم و هرگز حامی آنها نیستم. معتقدم اگر شرایط واقعا خوب باشد، انسان ها ترک وطن نمی کنند و به جای دیگری نمی روند. بنابراین اگر علیزاده و فیروزجا و دیگران می روند، حتما شرایط کشورشان بسیار بد شده است که می روند؛ چون ساختن زندگی در کشوری دیگر بسیار سخت و الیم است
آلمان شرقی هم همین شرایط را داشت. نارضایتی عمومی در کشور موجب شده بود که برخی ورزشکاران جلای وطن کنند و به کشورهای غربی بروند. پیش از آنکه دیوار برلین ساخته شود و جابجایی عمومی بسیار دشوار شود، یکی دو تیم فوتبال به سمت برلین غربی رفته اند و در آنجا مانده اند؛ منتها پس از ساخت دیوار بود که رفت و آمد مشکل تر شد و شیوه های گریز خلاقانه تر. در ویکی پدیا فهرستی از ورزشکارانی که موفق به فرار از آلمان شرقی شده اند آمده است
یکی از موردهای جذاب فرار رناته فوگل - قهرمان و رکورددار شنای آلمان شرقی - بود که در سال 1979 و با کمک یک گذرنامه جعلی از کشور فرار کرد و اطلاعات جالبی در مورد دوپینگ سازمان یافته در آلمان شرقی منتشر کرد. در کل، ورزشکاران آلمان شرقی به شدت تحت فشار بودند تا بتوانند آبروی کشور و حزب را حفظ کنند و در نتیجه تمرین های طاقت فرسایی انجام می دادند و مطابق اظهار نظر فوگل به عنوان موش آزمایشگاهی انواع داروها با آنها تزریق می شد. همین موضوع اثرات وحشتناک جسمی و روانی روی این ورزشکاران می گذاشت
در مقام مقایسه، الان یادم افتاد که قبلا تیم های جوانان و نوجوانان ایرانی با بازیکنان صغر سنی در مسابقات شرکت می کردند و همین موضوع باعث محرومیت یکی از تیم های پایه فوتبال ایران شد. فشاری که روی ورزشکاران آلمان شرقی بود، از همین جنس بود
به هر حال، نام علیزاده و فیروزجا به عنوان نخبگان ورزش ایران ثبت شده است و همان طور که کشور به دلیل مشکلات مدیریتی بسیاری از نخبگان علمی اش را از دست می دهد، نخبگان ورزشی اش را هم از دست می دهد
No comments:
Post a Comment