یکی از علایق من است که به برنامه فرهنگ هلاکویی گوش کنم. به نظرم مشکلات مردم بازتاب خوبی از جامعه ما را نشان می دهد
یکی از نکاتی که جالب است به نظرم در آنجاست که ما در جامعه ای زندگی می کنیم که آدم ها در مورد احساسات و واقعیت ها به راحتی و بدون سانسور صحبت نمی کنند. یعنی همین که ما در جامعه داریم و خیلی ها قربان صدقه دیگری می روند ولی اصلا به این حرف ها باور ندارد. این باعث می شود که نشود ما به حرف آدم ها اعتماد کنیم و از طرف دیگر واقع بینی ما را زیر سوال می برد
موردی که در صحبت های مشتری هلاکویی برایم خیلی جالب بود، زنی بود که تماس گرفته بود و در مورد دوست پسر 51 ساله اش گفت که طرف دم در خانه ایشان که آمده بود داشته چند زن دیگر را نگاه می کرده است و همه حواسش به این خانم نبوده است و همین موضوع باعث جدایی آنها شده است! خوب به نظرم این موضوع نشان می دهد که این خانم واقع بین نیست
در جامعه ما این موضوع جا افتاده است که به جای عشق واقعی قصه های دروغین به همدیگر بگوییم. مثلا مرد باید به زن بگوید که تو همه زندگی من هستی و به جز تو به زن دیگری نگاه نمی کنم. خوب این موضوع شدنی نیست. ازدواج در اصل یک قرارداد اجتماعی است برای کنترل و مشخص کردن چارچوب روابط جنسی. حالا اگر کسی ازدواج می کند یعنی محدودیت برای روابط را می پذیرد، اما آن را دور که نمی اندازد. یعنی میل جنسی صفر / یک نیست؛ بلکه طیف است که به برخی افراد بیشتر کشش داریم و به برخی کمتر. حالا بعد از ازدواج این رابطه محدود و مشخص می شود، اما از بین نمی رود
بنابراین چه بهتر که شریکان زندگی با هم صادق و روراست باشند تا رابطه شان بهتر شود و با واقع بینی پیش برود
No comments:
Post a Comment