Friday, June 27, 2014

درس‌هایی از جام جهانی برای ایران

جام جهانی برای ایران به پایان رسید و تنها درس‌های بی‌شمار حضور در جام می‌تواند روزهای بهتر فوتبال ایران را رقم زند. شاید بهترین و شادترین بازی ایران در مقابل آرژانتینی‌های مغرور و پرامید برگزار شد. بازی‌ای که ایرانی‌ها امیدهای زیادی در دل فوتبال‌دوستان زنده کردند. برای اولین بار در فوتبال ایران، شاهد بازی دفاعی گروهی و منسجم تیم ایران بودیم. تیم ملی در آن بازی بسیار هدفمند و حساب‌شده بازی کرد. ساختار دفاعی ایران محدود به بازیکنان خط دفاع و هافبک‌های دفاعی نبود و تمامی بازیکنان در دفاع تیمی شرکت می‌کردند. در کمتر بازی ایران چنین ساختاری را به یاد دارم.
علاوه بر ساختار منسجم دفاعی، ویژگی مثبت فوتبال ایران بازی منطقی در طول جام جهانی بود. معمولا فوتبال ایران را با بازی‌های احساسی و به دور از منطق می‌شناسیم، اما در جام بیستم تیم ایران بسیار منطقی و به دور از احساس بازی کرد.
نقطه ضعف اصلی تیم ایران در جام جهانی به دو مشکل پایه‌ای فوتبال ایران مربوط می‌شد. اول این که بازیکنان ایرانی به لحاظ جسمانی ضعیف‌تر از تیم‌های مطرح هستند. افت محسوس قوای بدنی تیم ایران در دقایق پایانی بسیار مشهود بود و در بازی پایانی مقابل بوسنی که تیم ایران احتیاج به برد داشت بسیار آزاردهنده بود. این مشکل به ساختار آموزشی ورزش ایران برمی‌گردد. ورزشکاران ایرانی در زمان نوجوانی آموزش‌های لازم جهت تقویت قوای جسمانی نمی‌بینند و به همین دلیل توان بدنی کافی برای تورنمنت‌های فشرده را ندارند. از سوی دیگر، آمار بالای مصدومیت بازیکنان ناشی از همین توان پایین است. کیروش به این مشکل واقف بود و ظاهرا اردوی بلندمدت یک‌ماهه تیم ملی پیش از جام جهانی برای برطرف کردن همین مشکل بود. اما ظاهرا در این امر موفق نبود.
ضعف دوم تیم ایران، کم‌توانی در حمله و برنامه‌ریزی برای حمله بود. این مشکل همراه شد با افت وحشتناک ستاره تیم ایران اشکان دژاگه. آمار بسیار پایین گل‌زنی ایران از یک سو ناشی از بازی‌های دفاعی ایران و از سوی دیگر افت بازیکنان تهاجمی ایران بود. مزید بر علت خداحافظی بازیکنان موثری چون جباری و نویدکیا از تیم ملی بود. فقدان این بازی‌سازان قوی موجب شد تا ایران جرقه‌های ناگهانی گل‌زنی هم نداشته باشد و کلا بی‌توان حمله کند.

Monday, June 16, 2014

درس‌هایی از جام حهانی

چند سال اخیر و به خصوص از سال ۲۰۱۳ شاهد تغییر پارادایم در شیوه بازی تیم‌ها هستیم. اگر اسپانیایی‌ها با تیکی‌تاکاشان همگان رو مسحور کردند و استراتژی تصاحب توپ بدل به تفکر غالب شد، روند چمپینزلیگ و شروع جام جهانی نشان داد که تیم‌ها به دنبال تغییرات هستند.
در جام جهانی چند نکته بارز بوده است. اول این که ضربات شروع مجدد یا به قول آلمانی‌ها موقعیت‌های استاندارد اهمیت زیادی دارد و تیم‌ها تمرینات زیادی روی ضربات کرنر و خطاهای نزدیک
محوطه هجده قدم دارند. تعداد قابل توجهی از گل‌های جام از روی این گونه ضربات به دست آمده است. این موضوع به خصوص برای تیم‌های ملی که برخلاف تیم‌های باشگاهی فرصت کمتری برای تمرین و هماهنگی دارند، اهمیت ویژه‌ای دارد. دوم این که برخلاف ایده تیکی‌تاکا که تیم صاحب توپ با گرداندن مداوم توپ در پی یافتن فضایی خالی برای حمله به دروازه حریف است، تیم‌ها تلاش می‌کنند با سرعت بالا و با کمینه حمل توپ به دروازه حریف برسند. به همین دلیل، برخلاف دوره‌های گذشته پاس‌های بلند و ریسکی بسیار بیشتر شده است. دیگر اهمیت ندارد که توپ لو نرود، آنچه اهمیت دارد این که توپ به شکلی به دروازه حریف برسد. حمله می‌تواند از جناحین برنامه‌ریزی شود یا این که پاس تودر در مرکز دفاع حریف باشد، مهم این که زودتر به دروازه حریف برسیم.
 
پیامدهای چنین تفکری فوتبال سریع‌تر، پراشتباه‌تر و پرگل‌تر بوده است. شاید برای خیلی‌ها سوال باشد که چرا تعداد گل به خودی‌ها در جام افزایش یافته است. دلیل اصلی آن، افزایش سرعت بازی و شیوه جدید سازمان‌دهی تیم‌هاست. سرعت گردش توپ بالا رفته است؛ پس مدافعان فرصت کمتری برای جایگیری در نقاط مناسب دارند. از سوی دیگر، چون هدف رسیدن به دروازه حریف با زمان کمتر است، مدافعان هم در بازی‌سازی شرکت می‌کنند و در نتیجه احتمال نبودن در محل دفاعی مورد نظر افزایش می‌یابد. وقتی فشار روی بازیکن بیشتر شود، درصد اشتباه هم بیشتر می‌شود.

Sunday, June 08, 2014

یک هفته با حافظ

حافظ یه سری ابیات داره که خیلی خاصه، اون شیطنت و رندی حافظ رو هم زمان با زیبایی های شعر حافظ میشه توش دید

یکی از اون ابیات که چند روزی هست مشغولم کرده اینه

از خلاف آمد عادت، بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم