Saturday, July 28, 2012

در زمان بازیگری مجبور شدم یک دیسکو هم باز کنم - گفتگو با گونتر نتزر

به نظرم یکی از شنیده های تکراری ما در ایران جمله "فقط تو این مملکت ..." است. معمولا کسانی که این جمله را بکار می برند، فکر می کنند که برخی مشکلات تنها در ایران به دلیل ساختار اقتصادی-اجتماعی اتفاق می افتد. به همین منظور بخشی از مصاحبه هفته نامه زایت با گونتر نتزر را به صورت خلاصه و انتخابی در اینجا می آورم که کمی در مورد مسائل فوتبالی فکر کنیم.
گونتر نتزر عضو تیم ملی آلمان در نیمه ابتدایی دهه 1970 بود و با این تیم قهرمان اروپا و جهان در سال های 72 و 74 شد. مهم ترین دوره بازی اش، در باشگاه های بورسیا مونشن گلادباخ و رئال مادرید سپری شده است. پس از دوره بازیگری مدتی مدیر باشگاه هامبورگ بود؛ اما آنچه باعث شهرت وی شد، تأسیس شرکت تبلیغاتی برای مدیریت تبلیغات اطراف زمین و حق پخش تلویزیونی بود. او هم اکنون مدیر شرکت این فرانت اسپرتس و مدیا آ. گ. است.
بخش اول مصاحبه مربوط به افزایش درآمد ناشی از حق پخش تلویزیونی در فوتبال آلمان و تبعات آن است. امسال حق پخش تلویزیونی به 628 میلیون یورو رسیده است. نیازی به تبدیل ریالی نیست برای مقایسه، رقم بسیار بالاست؛ اما نکته جالب این که در اسپانیا و انگلستان رقم بسیار بالاتر از این حرفاست. نکته دیگری که نتزر به آن اشاره می کند؛ مقروض بودن باشگاه های اسپانیایی و انگلیسی به دلیل دستمزد بالای بازیکنان است. نکته بانمک این که نتزر تلویحا لیگ اسپانیا و انگلستان محکوم می کند به ولخرجی های زیاد در عین داشتن قرض زیاد. در حال حاضر، یکی دیگر از اشکالات اصلی قوانین فوتبال مربوط به قوانین انتقال است. از زمانی که امکان انتقال بازیکن به صورت آزاد به وجود آمده است، تعداد زیادی از بازیکنان با استفاده از این قانون قیمت ها را به شدت بالا برده اند. در زمان نتزر، درآمدها آن قدر کم بود که بسیاری بازیکنان مجبور بودند در کنار فوتبال کار دوم داشته باشند. به عنوان مثال، نتزر در زمان بازیگری دیسکو باز کرده بود!، و البته این موضوع نگرانی زیادی در مربیان وی به وجود آورده بود؛ زیرا همه گمان می کردند که او نمی تواند تعادلی بین کارش و فوتبال به وجود بیاورد. با این وجود، در آن زمان نتزر به اوج فوتبالش رسید و با تیم ملی هم به قهرمانی اروپا و جهان رسید.
بحث مهم دیگری که نتزر مطرح می کند، یکی از تلاش های اصلی او و هم نسلانش در زمین فوتبال متقاعد کردن مردم برای این بود که فوتبالیست ها لزوما لات نیستند و همه می توانند وارد زمین فوتبال شوند؛ چرا که بین بازیکنان و مردم فاصله ایجاد می شود و ترس از فوتبالیست ها در بین مردم وجود داشت.
در پایان مصاحبه هم، نتزر در این مورد توضیح می دهد که ایده استفاده از نوارهای اطراف زمین برای تبلیغات متعلق به شرکت سزار لوتی سوئیسی است. گزارشگران زایت از نتزر پرسیدند که آیا درآمد شرکت او هم اکنون بیش از 300 میلیون هست و البته او با خنده از کنار آن می گذرد و می گوید کمتر از این مقدار است. در پایان هم نتزر مخالفت شدید خود را با ایده پخش تبلیغات در وسط بازی اعلام می کند و می گوید که این موضوع به روح بازی صدمه می زند

Monday, July 16, 2012

جلال مقدم و فرار سینمای ایران از تله

در بین سینماگران ایران، جلال مقدم کمتر مورد توجه قرار گرفته است، در حالی که یکی از مهم ترین چهره های سینمای موج نوی ایران است. در هفته گذشته و در جلسات هفتگی فیلم خیلی کوتاه در مورد فیلم "فرار از تله" مقدم صحبت کردم و به همین بهانه گفتم شاید بد نباشد که خلاصه ای از آن را در اینجا بیاورم.
ورود مقدم به سینمای ایران با نگارش فیلمنامه "جنوب شهر" فرخ غفاری در سال 1337 است. فیلم را می شود یکی از اولین . مهم ترین فیلم های موج نوی سینمای ایران دانست. فیلمی که از استودیوهای سینمایی خارج می شود و به موضوعات اجتماعی واقعی می پرداخت. در فیلم خبری از قهرمانان سنتی فیلم های پیشین نیست و کوچه پس کوچه های آن میزبان فیلم و تماشگران هستند. همکاری مقدم و غفاری در فیلم بسیار مهم "شب غوزی" ادامه می یابد که برداشتی آزاد از یکی از داستان های هزار و یک شب است. به نظرم فیلم یکی از ده فیلم مهم سینمای ایران است.
تجربه ابتدای مقدم در فیلمسازی به اواسط دهه 1340 و فیلم "خانه خدا" برمی گردد که روایتی دیدنی از حج را به تصویر می کشد. پس از آن، مقدم با فیلم "پنجره" تجربه ای موفق از پیوند سینمای روشنفکری و گیشه دارد؛ تجربه ای که با بهترین فیلمش "فرار از تله" به اوج می رسد.
به نظرم، "فرار از تله" قابل مقایسه با فیلم نوار در سینمای جهان است. فیلم را در این ژانر سینمایی نمی گنجد، اما کارکردی مشابه دارد. نکته کلیدی در فیلم نوار، گذر از سینمای از خیر و شر و معرفی کاراکترهای خاکستری در سینماست. از طرف دیگر ، فیلم نوار به شکلی جدی از در مخالفت با سینمای مسلطی در آمد که همه چیز را رنگی و زیبا تصویر می کرد و دنیای خوش انسانی را نمایش می داد که گویی مشکلی در آن وجود ندارد. فیلم نوار به زندگی گانگستری پرداخت و حوزه ای را زیر ذره بین برد که برای تماشاگران کمتر آشنا بود. شخصیت های داستانی مقدم در "قرار از تله" هم چنین هستند. آنها خوب خوب یا بد بد نیستند و محیطی که مقدم تصویر می کند، لزوما خوش و راحت و گوگولی مگولی نیست.
از سوی دیگر، باید به بحث تقابل ساختار و فرد اشاره کنم. ساختار جامعه مرتضی را به سمت دزدی می برد یا آنکه خوش انتخاب می کند. چنین پرسشی از ابتدای شکل گیری فلسفه مطرح بوده است و هنوز هم می توان در مورد آن گفتگو کرد. کاری که جلال مقدم در فیلم به خوبی انجام می دهد. به همین دلیل، فیلمش را یکی از فیلم های مهم پیش از انقلاب می دانم.
به هر حال، فقط گریزی کوتاه به بحث داشتم و یادی کردم از یکی از آدم های مهم سینمای ایران که متأسفانه کمتر شناخته شده است

Thursday, July 12, 2012

بازی وبلاگی تحریم می کنم

جادی عزیز مرا به بازی وبلاگی دعوت کرده است و بنابراین من هم وارد بازی می شود و هر چند با تاخیر نوشتاری کوتاه می نویسم. در این بازی، هر کسی آنچه را که می خواهد تحریم کند می نویسد.

برای من یکی از عذاب آورترین وقایع این بود که کسی با ایجاد احساس عذاب وجدان در من کارش را پیش ببرد، بنابراین من در ابتدا ایجاد عذاب وجدان را برای پیش بردن مقاصد خود را تحریم می کنم. مثال خوبی که همیشه در ذهنم هست این جمله کلیدی است که والدین ما به ما می گویند فلان کار را نکردی، پس ما را دوست نداری. بعد، برای آن که نشان دهیم آنها را دوست داریم، گاه بر خلاف میل باطنی کاری را انجام می دهیم. این مورد در زندگی زوج ها هم دیده می شود

دومین چیزی که تحریم می کنم این شکل مطلق نگری است که باورهای شخصی خودش را جهانی و همگانی تصور می کند و نسخه ای برای همه می پیچد. این نسخه پیچیدن پدر صاحب بچه را در می آورد. طرف فکر می کند که نوع رابطه جنسی تنها یک شکل است، نوع رفتار تنها یک صورت دارد و هیچ شکل دیگری ندارد و هزاران مورد مشابه. همین مورد را می توان به همسانی با جامعه هم بسط داد. بارها به من گفته شده است که لباس شیک بپوش تا سر کار خوب بروی، رشته برق را ادامه بده تا پولدار شوی یا آن که برو آمریکا تا خوشبخت شوی. با این کار نسخه ای که خودشان می خواهند برای من می پیچند. من دوست دارم که به عقاید دیگران و خواسته های متنوع انسان ها احترام بگذارم و حوزه شخصی آنها را واقعا شخصی در نظر بگیرم و برایشان نسخه نپیچم.

در نهایت، شاید بهتر باشد که بگویم شاید بهتر باشد تا تحریم کردن را تحریم کنیم، چرا که تحریم کردن به معنای حذف گفتگو با دیگران به منظور تنبیه افراد است. 

همین