Wednesday, May 29, 2019

یک قتل و چند نکته

 این که م. ع. نجفی یک انسان را کشته، خبر اصلی این یکی دو روز شده است
و شاید الان زمان مناسبی برای صحبت در مورد جرم این نباشد و بهتر باشد که در مورد مفهوم اجتماعی جرم مسوولان بلندپایه دقت کنیم
در علوم اجتماعی اصطلاحی داریم به نام جرایم یقه سفیدان که به معنای جرم هایی است که افراد رده بالای اجتماعی انجام می دهند. ارتکاب قتل آقای نجفی مثال خوبی از این نوع است؛ وقتی رفتار پلیس با آقای نجفی دیده می شود، می توانیم ببینیم که این تفاوت کاملا مشهود است
جالب است که همین تفاوت رفتار را من در زندان های اتریش هم می بینم. رفتاری که با زندانیان اتریشی می شود بسیار ملایم تر است تا رفتاری که با خارجی ها می شود

Thursday, May 23, 2019

زندگی بر روی زمین

پاشنه هایم چسبناک شده است
بر روی آسفالت داغ، پاشنه هایم چسبناک شده است
چیزی مرا آزادتر نمی کند
بعد از مستی هم تنهایی تنها همراه من است

در پروازم به سوی بالا
ارتباطم با برج مراقبت قطع شده است
پس ما برای همیشه اینجا می مانیم
با همین تنهایی همیشگی 
و همین زمین کذایی

پاشنه هایم چسبناک شده است
قیر دارد در خود می بلعد
پاشنه هایم چسبناک شده است
هیچ چیز مرا بیشتر از این نمی ترساند
همه چیز حقیر و پیش پا افتاده 
و کهنه و ضایع به نظر می آید

در آسمان که دارد روشن می شود
نشانه های تقدیس زیر بار سنگین هستی خرد می شوند
و ما در همان جا می مانیم
با همین تنهایی همیشگی 
بر روی همین زمین کذایی

پاشنه هایم چسبناک شده است
مرا از این سیمان لعنتی جدا کن 
پاشنه هایم چسبناک شده است
شاید من اشتباه می کنم
اما اگر تو مرا دوست داشته باشی
رام تو خواهم شد

می خواهم زیر آفتاب زیبا
بارها و بارها تانگو برقصم
در ونیز با شادی و سرخوشی بسیار
بیا و مرا آزاد کن
از این تنهایی لعنتی
از این زمین کذایی

بیا و مرا آزاد کن
از این تنهایی لعنتی
از این زمین کذایی


-------------------------------------------------------------

این هم متن ترانه فیلم «یک جدایی فوق العاده» که شما هم بدونید من فیلم های در پیت می بینم :)


 

Tuesday, May 07, 2019

جریان زندان رفتن من و سختی کار :)

 در پروژه جدیدمان باید به زندان های اتریش برویم و با زندانی ها مصاحبه کنیم. حالا این که زندانی ها به چه دلیل آنجا هستند و چه بلایی برخی هم زبان های ما که به عشق زندگی بهتر اینجا می آیند چه می آید بماند

جریان اصلی اینجاست که طبیعتا به دلیل شرایط خاصی که زندان دارد؛ برای ما مشکلات زیادی پیش می آید؛ نکته مهم این بود که مدیر پروژه چندین بار بابت این مشکلات از من معذرت خواهی کرده است. طبیعتا برای من که تجربه زیادی دارم، این رویدادها طبیعی است چون در مناطق مختلفی کار کرده ام

اتفاقا هفته گذشته که داشتم مجله پی ام تاریخ را می خواندم دیدم گزارشی در مورد پل شوتزر نوشته شده است. او یکی از مطرح ترین عکاس های دوره جنگ سرد بوده است و عکسی در دوره ساخته شدن دیوار برلین دارد که خیلی مشهور شده است. او در سی و شش سالگی و هنگامی که مشغول گزارش گرفتن و عکاسی در جنگ شش روزه بود، به دلیل اصابت نارنجک فوت کرد

خلاصه این که هر کاری سختی های خودش را دارد و من به شخصه همیشه به یاد عکاسان و خبرنگاران هستم که به دلیل گزارش جنگ از بین ما رفته اند

Monday, May 06, 2019

زمان کشتن اسطوره هاست

اتفاقاتی که برای علی دایی افتاده است، بهانه ای شد تا موضوعی را که چند سالی به آن فکر می کنم به روی کاغذ بیاورم

کلا یکی از مواردی که در دنیای مدرن تغییر کرده است مفهوم اسطوره ها هستند. اسطوره ها برای دوره های بودند که انسان هنوز نمی توانست اتفاقات و رویدادهای اطراف را توضیح بدهد؛ بنابراین به توجیه نیاز داشت. پس از گذشت زمان، این اسطوره ها مقدس شدند. در دوره مدرن این اسطوره ها و مقدسات زیر سوال رفت و نگاه انسان ها به دنیای پیرامون تغییر کرد. فیلسوفی که به جنگ این دیدگاه رفت نیچه بود که جمله مشهور خودش را گفت: «چه بسا این قدیس پیر در جنگلش هنوز چیزی از آن نشنیده باشد که خـدا مُــرده است» و این آغاز دوره پسامدرن بود

ما در ایران هنوز درگیر مفهوم مقدس بودن اسطوره ها هستیم. به این موضوع دقت کنید که وقتی شخصی را می خواهند بالا ببرند؛ آن قدر چیزهای عجیبی در مورد فرد می گویند که گویی آن شخص دارای قدرت ماوراطبیعه است؛ مثلا در مورد آقای خمینی من به شخصه از مردم و معلمان چیزهای عجیبی شنیدم که مشخصا در این راستا بود. ساده اش حرف معلم ما بود که می گفت "حضرت امام چنان وقت شناس بود که مردم نجف ساعت هایشان بر مبنای عبور ایشان از کوچه تنظیم می کردند" جریان رویت امام در ماه هم که نیازی به تکرار ندارد

اشکال کار کجاست؟ آنجا که اگر کسی بخواهد آقای خمینی را نقد کند، دچار مشکل می شود؛ چون آدم ها دارند به امری مقدس حمله می کنند؛ بنابراین عملا امکان وجود ندارد. یعنی عملکرد یک فرد در مقام مسوول اداره یک کشور بررسی نمی شود؛ چون مقدس است و نمی توان یک نقد ساده کرد

همین موضوع در مورد علی دایی هم صدق می کند. علی دایی بیشترین گل زده ملی را دارد و همیشه متعصب بوده است؛ اما عملکردش در دوره بازی و مربی گری قابل نقد است. متاسفانه چون نگاه ما هنوز به افراد اسطوره گونه است؛ هنوز نمی توانیم نقد منصفانه می کنیم