Tuesday, June 25, 2019

دردسرهای بوروکراسی غربی و سینا :)

من کلا از دو تا جمله هست که خیلی خیلی بدم میاد. یکی این که مامان از من می پرسید پس با پولت چکار کردی و اون یکی جمله ای که من هر وقت اظهار نظر می کنم یکی میگه آقا شما که نشستی تو خارج

نتیجه این نفرت هم این شده که از والدینم پول نخوام و به حد مرگ در دوره احتیاجاتم سختی بکشم و حتا گرسنه باشم؛ یعنی یادمه که وقت هایی تو زندگی بوده که گرسنه بودم ولی پول نخواستم. البته یک استثنا هم داره و اون هم به خاطر دختری بود که دوستش داشتم و دارم و برای عروسی از خانواده حمایت مالی درخواست کردم
برای اینکه دومین جمله رو هم نشنوم به ندرت با ایرانی ها کل کل می کنم. آخرین شاهکاری که شنیدم هم در مورد یکی از دانشجوهای دکترای دانشگاه وین بود که برای پروپوزال از من کمک خواست و من هم نظراتم رو دادم؛ بعدش طرف گفت البته شما ده ساله ایران نیستی وگرنه تو ایران این پروپوزال من خیلی هم خوبه؛ اتفاقا استادا همین ها رو درس دادن و من خودم تو ایران دکترا گرفتم !!!! در این مورد دیگه واقعا آدم باید سرش رو بکوبه به دیوار. شاید سطح علمی کارهای ایران پایین باشه؛ ولی استادان ما هیچ وقت کپی کردن رو تجویز نمی کنن. ممکنه حتا چشمشون رو ببندن و خیلی تو سر و کله کسی نزنن؛ ولی این به معنای بالا بودن سطح کار دوست ما نبوده و نیست. من اصلا یادمه دکتر شادرو سر کلاس دشمن اطناب بود؛ حالا طرف پروپوزال رو شروع کرده: همان طور که می دانید موضوع مهاجرت اهمیت زیادی دارد و ما باید بدانیم که مهاجرت در دنیای امروز مساله روز شده است و از طرف دیگر مهاجرت برای اروپایی ها هم مهم است و ...
خوب معلومه این رو به هر کسی بدی شاکی میشه 

حالا این مقدمه رو گفتم که برسم به اتفاقی که برای من افتاده و اصلا هر کجای دنیا باشه مسخره و خنده داره؛ حالا این اتفاق تو چهارچوب بوروکراسی اروپایی برای من پیش اومده
احتمالا هر کسی تصوری از مهاجرت داره و به نظر میرسه که الان داشتن تابعیت کشور دیگه کالای باارزشی شده؛ برای همین هم خیلی ها برای گرفتن تابعیت تلاش می کنن. البته خوشمزه اونایی هستن که به عنوان پناهنده میان اروپا و میگن که جونشون در ایران در خطره و نمی تونن برگردن. فردای اون روزی که پاسپورت میگیرن، برمیگردن ایران:)))) میگم فردا؛ جدا میگم ها

بماند؛ من برنامه ای نداشتم برای گرفتن تابعیت. تا اینکه شایا به من گفت با این شرایطی که هست ممکنه فردا یه گیری بدن و مجبور شی بری. زندگی مون خراب میشه. دیدم خیلی هم بی ربط نمیگه؛ در نتیجه گفتم برم شرایط رو بپرسم. به من گفتن اگر شما پس از کسر اجاره خونه ماهیانه براتون هزار و سیصد و چهل یورو بمونه؛ میتونید اقدام کنید

این داستان حدود ده ماه پیش بود؛ وقتی مدارک رو آماده کردم، زنگ زدم و طرف برای پنج ماه بعدش وقت داد! بعد از پنج ماه که گذشت، رفتم پیش مسوول پرونده و طرف گفت شما یکی از مدارک رو ندارید؛ برو اون رو تهیه کن و وقت بگیر. هفته پیش که مدرک رو تهیه کردم، زنگ زدم و طرف گفت تا پنج ماه وقت پره. برای اون موقع وقت داد

من هم دیروز مدارک رو زدم زیر بغلم و رفتم اونجا. دیدم اون خانمی که گفته وقت ها پره؛ برای خودش تنها نشسته. رفتم باهاش صحبت کنم و مدارک رو نشون بدم. یهویی به من گفت شما بعد از کسر اجاره خونه براتون هزار و پونصد و پنجاه یورو میمونه!!! گفتم همکار شما گفته هزار و سیصد؛ روی سایت هم همین رو نوشته. گفت نه اونها قدیمی شده. گفتم الان که پنج ماه از سال گذشته، چطور هنوز روزآمد نشده؟؟؟ گفت همینه که هست؛ بفرما بیرون

حالا اگر این اتفاق در ایران بیفته چی می گفتیم؟ :)
در ضمن شرایط دانشجویی ما رو در نظر بگیرید که با ویزای ما فقط میشه نیمه وقت و بیست ساعت در هفته کار کرد. با این شرایط کسی نمیتونه این مقدار درآمد داشت. خوب این نشون دهنده سیاست های یک کشور هست.

Thursday, June 13, 2019

انرژی که ویلموتس رها کرد

حضور ویلموتس در تیم ملی باعث شد که انرژی نهفته تیم ملی ناگهان رها شود و در امور تهاجمی موفق باشیم. سبک بازی کیروش تکیه بر نظم در ساختار دفاعی و پس از آن استفاده از  ضد حملات و ضربات ایستگاهی بود؛ در مقابل می بینیم که تیم ویلموتس کارهای ترکیبی بیشتری انجام می دهد و بدین ترتیب از نظر چشم نوازی امتیاز بیشتری می گیرد

Wednesday, June 12, 2019

وقتی بی اخلاقی ارزش می شود

عدالت، حق و اخلاق مفاهیم پیچیده جامعه انسانی هستند و این موضوع باعث می شود که ما از مطلق گرایی در مورد آنها پرهیز کنیم. در اصل، ما اخلاق ثابت نداریم و من نمی توانم ادعا کنم که من آدم بااخلالقی هستم و اصغر نیست
اما چیزی که می شود در موردش صحبت کرد، کارایی برای جامعه است. به عنوان مثال اگر من سال ها قبل به همسایه حمله می کردم و  او را می کشتم و اموالش را می گرفتم و زنش را به کنیزی می بردم؛ الان این حرکت محکوم است
اتفاقی که در برنامه ستاره ساز شماره 35 برای حسن سالمی افتاد از همین جنس بود. این بازیکن در یک باازی تک به تک با فن کشتی حریف به زمین زده شد و یک گل مسلم از او گرفته شد و در نتیجه حذف شد. در اینجا فردی مثل خداداد عزیزی از این کار حمایت کرد. در اصل او از یک حرکت غیرورزشی دفاع کرد و ادعا کرد که برای برنده شدن می توان به هر کاری تن داد. 
این ویژگی جامعه سرمایه داری است که برنده شدن به هر قیمتی را تجویز می کند؛ یعنی می گوید اگر شما اختلاس کنید اشکال ندارد؛ چون به هدف جامعه که پولدار شدن است رسیدید
می خواهم تاکید کنم که در چنین جامعه ای که قوه قضاییه در ایجاد عدالت ناتوان است و نمی تواند حق را - در معنای اجتماعی حق - احقاق کند، بی اخلاقی حاکم می شود

Friday, June 07, 2019

درود بر نسل جوان :)

از طرفداران پر و پا قرص ستاره ساز بودم ؛ به خصوص شخصیت آرام و متین مجتبا جباری در تقابل با کریمی پر سر وصدا بسیار جذاب بود
جباری برایم نماد آموزش و پرورش نوین است که با تکیه بر احترام و رعایت حقوق فردی کار آموزش را انجام می دهد و در مقابل فیروز کریمی نماینده نگاه آموزشی است که بسیار به ما ضربه زده است: معلمان و والدینی که با تحقیر و فریاد می خواهند بچه ها رو به جلو هل بدهند و در بسیاری موارد افرادی ضربه پذیر، احساسی و عصبی پرید می آورند
در اوایل که بازیکنان کریمی و عزیزی راحت تر بالا می آمدند کمی نگران بودم ، ولی الان که به انتها نزدیک شده ایم عکس جریان دیده می شود و شاگردان عصبی کریمی عصبانی یک به یک حذف می شوند و مثبت تر اینکه پیشرفت شاگردان جباری و بزیک - مربیان علم گرای نسب جدید - آن قدر واضح است که همه می پذیرند آنها کارآمدتر هستند

Ich bin Lehrerin und habe Angst vor der Zukunft unserer Gesellschaft

من معلم هستم و از آینده این جمعه می ترسم

مجله زمان مطلبی چاپ کرده که نوشته معلم دبیرستان است و او فضای مدرسه را توصیف کرده است و دلایل ترسش - البته به آلمانی