Wednesday, August 29, 2018

مفهومی به نام تماشاگرنما وجود ندارد، همان طور که روشنفکر دینی

خیلی وقت بود که می‌خواستم در مورد این نام عجیب و غریب تماشاگرنما بنویسم که فرصت نمی‌شد تا دیروز که بازی استقلال را دیدم
واژه تماشاگرنما از چند نظر اشکال دارد: اول اینکه چنین واژگانی نوعی برچسب‌زنی در پی دارد که از طرف یک گروه اطلاق می‌شود، بنابراین امکان تفسیر دارد. اینکه چه کسی قرار است به دیگران این صفت را نسبت بدهد، در اطلاق این نام موثر است. به عنوان مثال، ممکن است الف به کسانی بگوید تماشاگرنما که سنگ پرتاب می‌کنند و دیگران فحاشان را هم در این دایره بگنجانند و دیگرانی باشند که به کسانی که چاقوکشی می‌کنند تماشاگرنما بگویند. بنابراین این واژه تنها باعث ابهام می‌شود. دوم این که تماشاگرنما بخشی از فرار همیشگی از طرح دقیق مساله و گریز از ارائه راه‌کار است. الان سال‌هاست که در روان‌شناسی پیشنهاد می‌شود که دیگر به کودکان - هنگامی که کاری نابهنجار انجام می‌دهند - نگوییم این کار را «سینای بد» انجام داد. این موضوع باعث می‌شود که کودک (و انسان بالغ آینده) مسوولیت عمل خود را نپذیرد. واژه تماشاگرنما فرار جامعه برای مسوولیت‌پذیری است؛ برای اینکه بگوییم ما که بد نیستیم، آن دیگری بد است که جزو ما نیست. چنین کاری سال‌هاست که جواب نمی‌دهد. سومین نکته در اینجاست که هر پس‌زمینه‌ای (کانتکست) شرایط خود را دارد و در نتیجه کنش‌گر در این میدان عمل تعریف می‌شود. معمولا شرایط و مباحث مرتبط با ورزش‌گاه‌های فوتبال باید در چنین پس‌زمینه‌ای مورد بررسی قرار بگیرد. اینکه تماشاگر فوتبال فقط مودب بنشیند و بازی را ببیند بخشی از تماشاگر بودن نیست و اقدام جزئی از تماشاگر بودن است و این کنش تماشاگر او را تبدیل به آن فرد و در اینجا کنشگر می‌کند
در همین جا با مثالی بحث را به حوزه روشنفکری می‌برم. روشنفکر و مفهوم پشت آن حاصل تحولات اروپا پس از دوره روشن‌گری است که با نقادی دین و قدرت‌های تمامیت‌خواه تعریف شده است. لزوما روشنفکر ضددین نیست، اما نقاد است و در این نقادی تعریف می‌شود و چون قدرت کلیسا و پادشاه در تقابل با او بودند، ما روشن‌فکران را به این ویژگی می‌شناسیم. کما اینکه حرکت جامعه روشن‌فکری فرانسه در ماجرای دریفوس مربوط به مذهب است. حالا لزومی ندارد که ما به زور بیاییم واژه‌هایی مثل روشنفکر دینی یا دین‌دار یا نمی‌دانم هر اسم دیگری بسازیم. هر واژه‌ای یک میدان عمل با تعدادی کنش‌گر شکل می‌گیرد و تعریف می‌شود. لزومی ندارد که ما به زور و به اجبار ایده‌آل‌های خودمان واژه‌ها را تحریف و ترکیب کنیم

Saturday, August 25, 2018

چرا ورزش ایران بهتر از هند نتیجه می‌گیرد؟

دوستی سوال بالا رو در مورد نتیجه گرفتن ایرانی‌ها در ورزش جهان مطرح کردو دیدم بد نیست که جواب مفصل رو در اینجا بنویسم

رضا جان، فکر کنم سوال رو خیلی کلی مطرح کردی و به همین دلیل پاسخ دادن به اون اگر غیرممکن نباشه، بسیار غیردقیقه. پس بذار یه سری مسائل کلی رو مطرح کنیم و نتیجه‌گیری رو خودت انجام بده. در مورد ورزش در یک کشور استراتژی‌های مختلفی هست. مهم‌ترین اونها انتخاب بین ورزش همگانی، ورزش قهرمانی و ورزش مدارس هست. هر کدوم از اونها کارکردهای اجتماعی - اقتصادی و بهداشتی خودشون رو دارن. ورزش همگانی باعث بهبود شاخص‌های سلامتی در جامعه میشه. توجه به ورزش قهرمانی باعث میشه که هم‌بستگی اجتماعی و غرور ملی شرایط بهتری داشته باشه و در نهایت ورزش مدارس به بهبود شرایط سلامتی و شادی در جامعه کمک میکنه. ما در اقتصاد یک انتخاب داریم که بهش میگم کره یا توپ: اینکه دولت بیشتر برای تجهیزات جنگی هزینه کنه یا برای غذا یک انتخاب استراتژیک هست، همون طور که در ورزش هم همینه. اگر دقت کنی کشورهایی مثل ایران به شدت محتاج هستند تا با سرمایه‌گذاری در بخش قهرمانی خودشون رو مطرح کنند. برای المپیادهای دانش‌آموزی هم همین موضوع صادق هست. در دوره ما دانش‌آموزان رو میبردن و دوره‌هایی برگزار میکردند تا دانش‌آموز در المپیادهای جهانی نتیجه بگیره. اگر مقایسه کنی ورزش هم همینه: کشورهای اسکاندیناوی رو در نظر بگیر؛ اونها اصلا نیازی نمیبینن صد تا مدال المپیک داشته باشن، اما براشون مهمه که مردم بتونن ورزش کنن. شاید برات جالب باشه که حدود ده - پونزده سال پیش گزارش مفصلی به نام طرح جامع ورزش تهیه شد و راه‌کارهایی برای بهبود شرایط ورزش پیشنهاد شد. اونجا مشخص شد که ما از نظر زیرساخت‌های فیزیکی شرایط ناامیدکننده‌ای داریم و به همین دلیل ورزش کردن بسیار گرون و سخته. در مورد هندوستان هم همینه، یعنی اونها هم با توجه به ساختار سیاسی کشور شرایط پیچیده‌ای دارن، هر ایالت قانون‌های خودش رو داره و از نظر مالی هم محدودیت‌های خودشون رو دارن. اونها کاری رو که کشورهایی مثل چین و روسیه و ایران با ورزش انجام میدن، از طرق دیگه انجام میدن. دوباره دقت کنیم کشورهایی مثل ایران و چین و روسیه تو المپیادها مدال‌های زیادی میارن، اما در نهایت فن‌آوری که دست ایرانه اصلا حد جهانی مطرح نیست. همون طور که خودت گفتی اتریش مدال‌های المپیکی کمی داره، اما خودت دیدی که عموم مردم اینجا بدن‌های ورزیده‌ای دارن، سرمایه‌گذاری برای ورزش همگانی یعنی همین :)

Sunday, August 19, 2018

از این که در مقابل حملات نژادپرستانه موضع محکم‌تری نگرفتم خیلی متاسفم

برای آنهایی که در فضای فعلی اروپا هستند، تمایلات قومی و نژادی و هم‌چنین مسلمان و بیگانه‌هراسی دغدغه‌ای روزانه شده است. یکی از دلایل قدرت گرفتن احزاب راست‌گرا هم همین نکته است. سیاست‌مداران بر موج احساسات سوار شده‌اند و با قول‌هایی مبنی بر کاهش امکان ورود خارجی‌ها و به خصوص پناه‌جویان رأی‌های بیشتری برای خود جمع می‌کنند

در این میان مصاحبه راین‌هارد گریندل خیلی به دلم نشست. گریندل در مورد خداحافظی اوزیل از تیم ملی صحبت کرده است. او صراحتا گفته است که «در مورد حملات نژادپرستانه من باید موضع مشخص‌تری می‌گرفتم و جلوی مسوت اوزیل می‌ایستادم. من باید واژگان مناسبی پیدا کنم. چنین حملاتی قابل قبول نیست. خیلی متاسفم که اوزیل احساس کرده است فدراسیون فوتبال آلمان به او پشت کرده است» و در ادامه اضافه کرده است که «ما با هم می‌بریم و یا هم می‌بازیم» و حذف تیم آلمان فقط به عملکرد اوزیل وابسته نبوده است