Tuesday, June 30, 2020

مسیر اشتباهی که دایی رفت و مجیدی هم در آن افتاده است

خیلی جالب است، همیشه بازیکنانی هستند که وقتی وارد عرصه مربیگری می شوند؛ شخصیت جدیدی از خودشان نشان می دهند که با انتظارها تطابق ندارد

یکی از این بازیکنان علی دایی بود. علی دایی که در دوره بازیگری به دلیل سخت کوشی و شخصیت متعصبش زبانزد بود و به بالاترین افتخارات که یک ایرانی انتظار داشت رسید، در دوره مربیگری وارد بازی درگیری تهاجمی با همه شد و همین موضوع به حاشیه اش برد. یکی از درگیری های همیشگی دایی با داوران بود که به نظر من تاثیر بسیار منفی روی کارش گذاشت

مجیدی هم به وضوح همان راهی را می رود که دایی رفت. درگیری های مداوم مجیدی با مدیر و داوران کار فنی او را تحت تاثیر قرار داده است. اگر دایی تیم حاضر و آماده ورنر لورانت را دست کم به درستی مدیریت کرد و تنها قهرمانی لیگ خودش را بدست آورد، مجیدی در آن حد هم موفق نیست که تیم متحول شده استراماچونی را قهرمان کند

Monday, June 15, 2020

اصلاح قوه قضاییه اولویت اولیه است

من حسرت یک چیز را همیشه می خورم؛ آن هم عدم توجه به پایان نامه ام بود

خیلی تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که اصلاح نظام قضایی کشور اولویت اول برای توسعه است. متاسفانه پایان نامه ای که در دوره خاتمی نوشته شده بود، در غوغای توسعه سیاسی یا اقتصادی گم شد. اما هنوز می بینیم که این مشکل حل نشده است؛ هر روز یک اختلاس جدید رو می شود؛ فساد مدت هاست که عیان شده است و قوانین سلیقه ای اجرا می شوند

فراموش نکنیم که زمان مشروطه یکی از اولویت های انقلابی ها تشکیل عدالت خانه بود و فکر کنم هنوز هم خواسته من همین است

Sunday, June 14, 2020

قانون ناکارآمد چه تاثیری دارد؟

قانون نقش چسبندگی در جامعه دارد و به همین دلیل قانون چکیده عرف جامعه است و همین باعث می شود که قوانین در کشورهای گوناگون با هم تفاوت کند. فرهنگ متفاوت است، پس عرف فرق می کند و این باعث می شود که قوانین فرق کند. از آنجایی که فرهنگ پویاست و در طول زمان فرق می کند؛ بنابراین قدیمی هر از چند گاهی باید بازبینی شود تا بتواند به پویایی جامعه کمک کند

متاسفانه قوانین ایران به دلایل زیادی برخاسته از عرف جامعه نیستند و گاهی بدتر از آن، بسیار قدیمی یا شخصی هستند. مثال مشهور آن برمی گردد به قوانین عجیب و غریب ابتدای انقلاب که باعث شد بازیکنان بالای بیست و هفت سال مجبور به ترک تیم ملی شوند یا اینکه بازیکنی مانند علیدوستی چون به آلمان رفته است دیگر نتوانست در تیم ملی بازی کند. حالا هم می بینیم با قوانین عجیب فدراسیون شطرنج ایرانی هایی مانند حکیمی پور و مرادی را از دست دادیم. این قوانین آن قدر شخصی هستند که دیگر کاربردی نیستند

این مشکلات فقط در ورزش نیست. در جامعه به این فکر کنید که اگریک زن روسری سرش نباشد دستگیر می شود، به دادگاه می رود و ... . به همین موضوع فکر کنید که چقدر در این قانون غیرکاربردی چقدر دردسر به وجود می آید. من شک ندارم همه دیده اند که این موضوع کاملا سلیقه ای است و هر کسی بطور شخصی حجاب را تفسیر می کند و یک روز به مانتوی کوتاه گیر می  دهند، یک روز به روسری، یک روز به یک چیز بی ربط دیگر. مثال قدیمی تر جریان مهریه در ایران بود. چقدر مردهای ایرانی بی دلیل به زندان افتادند! قانون کاربردی وجود نداشت، مردی هزار سکه مهر کرده و قانون به زندانش می فرستد که طرف نتواند این پول را بدهد! آن وقت اگر همان مرد دهن زن را پرخون کند مشکلی ندارد

خلاصه این که بازبینی قوانین ایده بدی نیست

Wednesday, June 03, 2020

تاثیر سیاست های سوسیالیستی بر وین و دستمزدهای فوتبالیست ها

دو اتفاق انگیزه ای شد که نوشتار فعلی را بنویسم: اولی این بود که با توجه به اعتراضات گروه های چپ گرا نسبت به سیاست های راست گرایانه و نژادپرستانه، برخی راست گراها به چپ ها تاختند و آنها را حتا ابله را خطاب کردند. دومی هم برنامه فوتبالی بود که خداداد عزیزی در مورد دستمزد ویلموتس اظهار نظر می کرد

الان سال هاست که وین به عنوان یکی از بهترین شهرهای دنیا شناخته می شود و کیفیت زندگی در آن بسیار بالاست. موضوعی که کمتر به آن اشاره می شود؛ این است که پشتوانه چنین کیفیت زندگی بالایی صد سال وین سرخ است. تحول وین از سال 1919 آغاز شد که سیاست های سوسیالیستی (قرمزها) در وین شروع شد و زیرساخت مناسب برای زیست مناسب انسانی فراهم شد. خانه های اجتماعی ساخته شد، سامانه حمل و نقل متحول شد و امروز می شود بدون نیاز به خودرو به تمامی نقاط وین رفت، استخر و اماکن ورزشی ساخته شد و هر فردی بخواهد ورزش کند این امکان برایش فراهم است. مدل توسعه وین را رین پرشت و من درپژوهش مشترکمان به عنوان شهروند کارکن (Citizen Worker) معرفی کرده ایم. به نوعی شهروند اتریشی که در وین زندگی می کند و کار دارد؛ می تواند زندگی با حداقل رفاه داشته باشد. اتفاقا با توجه به تفوق جهانی راست ها این الگو به خطر افتاده است

معنای این مدل این است که هر فردی کار می کند، از او حمایت می شود و یکی از این حمایت ها خیال آسوده کارمند و کارگر از دریافت حقوقش است. فقط و فقط وقتی کارفرما می تواند از دادن حقوق در برود که اعلام ورشکستگی کند و در آن صورت هم باز هم ساز و کارهایی وجود دارد که فرد به پولش برسد

خلاصه اینکه یکی از جذابیت های این شهر قوانین آن است که به ارزش کار و کارگر و کارمند واقف است. حالا در کشور ما اصلا داستان به گونه دیگری مطرح است. بازیکن یا مربی خارجی به حقوق خودش نمی رسد و متاسفانه از نگاه توسعه ای به این موضوع نگاه نمی شود. اظهارنظرهای فردی مانند خداداد عزیزی در نوع خود جالب است که قرارداد ویلموتس را زیر سوال می برد در حالی که اگر چه فوتبالیست بسیار بسیار باکیفیتی بود؛ اما نه مربی خوبی بوده است و نه مدیر خوبی و قطعا با اقتصاد و حقوق بین الملل آشنایی ندارد

با نگاه ایرانی که هنوز درک نکرده است، قوانین برای این هستند که انسان ها و به خصوص کارگران به حقوق خود برسند، کارفرما صاحب حق است؛ در حالی که در سطح بین المللی قانون وجود دارد و قانون رای می دهد که کارفرما باید حقوق حقه کارگر را بدهد. بنابراین اگر کارفرما حقوق فرد را ندهد، شامل جریمه ها می شود و این یک مساله حل شده و توافق شده است. نمی شود پول فرد را نداد و انتظار داشت که دادگاه به نفع کسی رای بدهد که قرارداد را رعایت نکرده است

خاطرم هست که فردی را می شناختم که نسبت سببی با محمد علی نجفی داشت و از این رانت استفاده می کرد و من جمله این که فعالیت های ساختمانی می کرد. در این میان حقوق کارگران زیادی را نداد و کارگرها شکایت کردند. از بین بیش از صد کارگر فقط یکی توانست او را محکوم کند و حقوقش را بگیرد. در سیستم قضایی بیماری مثل ایران می شود از این شیرین کاری ها کرد و پول کسی را نداد؛ اما در سطح جهانی خیر