Saturday, October 06, 2018

قیمت دلار، تورم و نتیجه گیری منطقی: هرگز به یک رییس جمهور دو بار رای ندهید

در ماه گذشته شاهد افزایش ناگهانی قیمت دلار و هم چنین تورم بالا در ایران بودیم. طبیعتا در ساختار اقتصادی ایران به راحتی نمی توان با قطعیت صحبت کرد و به جمع بندی واحدی رسید؛ اصلا در کل نمی شود در علم جمع بندی واحدی داشت. خیلی کوتاه دوست دارم فارغ از بحث ارز و مسایل مالی شرایط سیاسی ایران و نقش آن در این تغییرات را مطرح کنم
مهم ترین مساله ای که در مورد شرایط سیاسی ایران می توان بیان کرد، دسترسی افراد دارای قدرت به ذخایر و منابع نفتی ایران و در نتیجه دسترسی به منابع ارزی است. در اصل، سیاست ها می تواند شکل و شیوه پخش این منابع را تعیین کند. بدین ترتیب در ساختار فاسد دسترسی به قدرت در ایران معادل دسترسی به ارز و منابع مالی است
از طرف دیگر، در ایران شبه دموکراسی وجود دارد و اگر کسی بخواهد در ساختار قدرت بماند باید بتواند برای دوره دوم هم اعتماد مردم را جلب کند. نکته اینجاست که بعد از دوره دوم دیگر نیازی به این موضوع وجود ندارد. به خصوص که در ایران نظام حزبی مانند کشورهای غربی وجود ندارد و فرد مسوول بیش از آنکه به عنوان عضوی از یک حزب دیده شود به عنوان فرد دیده می شود. مزید بر این باید فراموش کاری ما ایرانی ها در هنگام انتخابات اضافه کرد. به عنوان مثال، هاشمی رفسنجانی با وجود اینکه پیشینه مناسبی از نظر حقوق بشر و عملکرد اقتصادی نداشت، در دوره ای به بت گروه اصلاح طلبان تبدیل شد
برگردم به بحث این نوشتار: تجربه ما در مورد رییس جمهورهای اخیر نشان داده است که آنها همواره در دوره دوم ریاست جمهوری بیش از آنکه به فکر کشور باشند و به شرایط جامعه رسیدگی کنند به فکر خود هستند؛ چگونه؟ 
تورم و افزایش ارز و سفته بازی عواملی هستند که باعث سود یک عده محدود و فقر بخش وسیع تری از جامعه می شوند. با مثال های ساده ای توضیح می دهم که چگونه این موارد در نابرابری موثر است:
  • فرض کنیم که قرار است فردا قیر گران شود، هیچ کس نمی داند و این موضوع را فقط من و یک نفر دیگر در بازار می دانیم. ما هر چقدر بتوانیم قیر می خریم و هفته آینده که گران شود می فروشیم. به دلیل اطلاعاتی که داشته ایم، توانسته ایم به درآمدی برسیم که دیگران نمی توانند به آن برسند
  • تورم به ارزش پول و کالاها مرتبط است. تورم به کاهش ارزش پول مرتبط است، در حالی که کالاها ثابت هستند. کسانی که کالا دارند، در شرایط تورمی شرایط اقتصادی بهتری خواهند داشت. مثال ساده آن، مسکن است. مسکن ثابت است و تغییری نمی کند، در حالی که گران می شود. بنابراین کسانی که خانه خریده اند شرایط بسیار بهتری دارند نسبت به کسانی که خانه ندارد
  • بحث ارزی در ایران با قدرت ارتباط نزدیکی دارد. مطابق قوانین بانکی ایران، به افرادی ارز ارزان قیمت داده می شود. ابن افراد به راحتی می توانند با توجه به شرایط بازار این ارز را وارد بازار کنند و در یک روز به سود برسند. همین طور وام های بانکی بنا بر روابط تقسیم می شوند. من با پول وام می توانم در لحظه زمین بخرم و سال آینده با قیمت بیشتر بفروشم
 همه این موارد مثال هایی است که در اقتصاد به عنوان رانت شناخته می شوند. من با توجه به رانت هایی که دارم سود می برم و این موضوع باعث می شود قوانین اقتصادی متداول قابل اتکا در اقتصاد رانتی نباشند. مثالی بزنم: یکی از بستگان ما زمینی در تهرانسر خرید و کار ساخت و ساز انجام داد. کار تمام شد و می خواست مجوز ساختمان اداری برای کاربری مسکونی آنجا بگیرد. شهرداری در ابتدا مخالفت کرد؛ اما پس از آنکه عموی همسر او - که یکی از اصلاح طلبان بنام است - به آنها زنگ زد، مجوز صادر شد؛ این نمونه دیگری از رانت است

برگردیم به رییس جمهورهای پس از جنگ:
  • آخرین سال ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی مقارن است با رکورد تورم در تاریخ ایران
  •  
  • آخرین دوره ریاست جمهوری خاتمی با گسترش فزاینده فقر و نابرابری در ایران همراه شد
  •  
  • آخرین سال های ریاست جمهوری احمدی نژاد با فساد بانکی همراه بود که نتایج آن یکی دو سال بعد از آن مشخص شد
  •  
  • آخرین سال های روحانی با مساله ارز روبرو هستیم

که در تمامی این موارد، گروه اطرافیان رییس جمهور به ثروت می رسند؛ در شرایطی که وضع عمومی مردم به شدت بدتر می شود

No comments: