Thursday, February 21, 2019

علی دایی و افسوس از راهی که رفت

علی دایی فوتبالیست قابل احترامی است. او خیلی دیر وارد فوتبال حرفه ای شد و دیرتر از حد معمول به تیم ملی راه یافت؛ اما با تعصبی بی همتا و سخت کوشی و پشتکار عالی به بالاترین حد ممکن رسید. به نظرم یک نمونه کامل برای کتاب های درسی به حساب می آید

وقتی فوتبالش به پایان رسید؛ همه امیدوار بودند که شخصیتی جدید و بی بدیل وارد دنیای مربی گری شود. بازیکنی که برخلاف فوتبالیست های ایرانی تحصیلات عالیه داشت؛ زبان انگلیسی و آلمانی را به خوبی صحبت می کرد و در تیمی مانند بایرن مونیخ بازی کرده بود و از نزدیک با دنیای مربی گری آشنا شده بود

آغاز مربی گری اش هم فول العاده بود. در همان سال ابتدایی مربی گری به عنوان بازیکن / مربی قهرمان لیگ شد. بعد از آن هم موفق شد به تیم مورد علاقه اش برود و با پرسپولیس به قهرمانی جام حذفی برسد و در نهایت سرمربی تیم ملی شد که افتخار بسیار بزرگی برای هر مربی جوانی است

اما با وجود این رزومه عالی مربی گری به نظر می رسد که علی دایی به سراشیبی دوره مربی گری اش رسیده است. این موضوع ربطی به من ندارد البته :) اما به یک دلیل آن را مطرح می کنم: شرایط علی دایی نمونه جالبی از مدیریت در ایران است. علی دایی نتوانسته است به بالاترین سطحی که استحقاقش را دارد برسد؛ زیرا که ساز و کار دنیای مدرن را نپذیرفته است. در دنیای مدرن قهرمانان تکی جایی ندارند و نیاز به کار تیمی است. کافی است به دستیاران مربیان موفق نگاه کنیم تا ببینیم که در پس صحنه هر تیمی چه کسانی هستند. دستیار فرانتز بکن باویر کسی است که بعدها سرمربی تیم ملی کانادا و استرالیا می شود. کلینزمان دستیاری دارد که بعد از وی سرمربی تیم ملی آلمان می شود و مدت هاست که مربی تیم ملی است. دستیار فرگوسن کیروش است که بعدها افتخار سرمربی گری تیم های ملی را دارد

حتا در خود ایران هم موردی مثل قلعه نویی داریم که می پذیرد باید کار تیمی کرد و دستیارانی مثل مرفاوی و صالح دارد که هر یک سرمربی تیم های دیگر شده اند. گل محمدی هم که خودش یکی از مربیان موفق جوان است، دستیاری مانند حسینی دارد که خودش می تواند سرمربی موفقی باشد. علی دایی دستیاری دارد به نام محمد دایی که تنها در درگیری های رسانه ای شرکت می کند و موفق می شود. اگر او برادر علی دایی نبود، در کجا مربی گری می کرد؟

نکته دیگر این است که در دنیای امروز باید تمرکز کاری داشت. به نظر نمی رسد حجم کارهای جانبی دایی مانند تحصیل و تجارت اجازه دهد تا دایی مربی بامطالعه و بروزی باشد. به همین دلیل در سال های ابتدایی مربی گری که تازه فوتبالش تمام شده بود موفق بود و روزبروز دورتر می شود

همین موضوع در مورد مدیران ایرانی صادق است: آنها بروز نیستند و معاونان / دستیاران خوبی ندارد. همین موضوع باعث می شود نتوانند مدیران خوبی باشند

No comments: