Sunday, November 06, 2011

در ستایش بی ادبی - 3

کارکرد اخلاق در جامعه - در معنایی که این روزها ضد حرکت نصرتی و شیث مطرح می شود - ایجاد هم نوایی است؛ بنابراین چندان عجیب نیست که یکی از عوامل تحکیم روابط موجود در جامعه است. در اصل بحث اخلاق باعث میشه تا انسان ها به یک سری اصولی پایبند بشوند که لزوما باعث بالا رفتن پیوند جمعی نمی شود و در مقابل تنها منافع گروهی را تأمین می کند. مثلا در دوره ای اخلاق زنانه این گونه تعریف می شود که زن موجودی با این خصوصیات اخلاقی است: خود شما می توانید این موارد را فهرست کنید. کارگر خوب با یک سری ویژگی های اخلاقی تعریف می شود و هر حرکتی خارج از آن به عنوان بی اخلاقی تعریف می شود. در نتیجه خوب و بد را کسانی تعریف می کنند که می خواهند از آن سودی ببرند. شاید چندان عجیب نباشد که در رفتار والدین - فرزندی هم الگویی می بینیم که چندان دور از این جریان نیست.
جالب اینجاست که برخی از قربانیان سیستم خود در اشاعه آن نقش دارند. یکی از دلایل مهم آن پنهان کردن آن چیزی است که خود آنها از آن فراری هستند. این را پس از دیدن برنامه نود هفته گذشته باید اشاره کنم. عادل فردوسی پور در زندگی شخصی کاری کرده است که عین بی اخلاقی است و نمی توان از آن دفاع کرد. آن وقت در این برنامه سنگ اخلاق را به سینه می زند؛ زیرا می خواهد خود را اخلاق مدار نشان بدهد و در صورتی که کسی در مورد او گفتگو کند، همه او را سلطان اخلاق فرض کنند. وی در این برنامه چنان به نصرتی و شیث می پردازد که گویی بزرگ ترین جرم ممکن انجام شده است. وقتی در مورد حکم آنها گفتگو می شود و این که کمیته انضباطی هفته آینده اظهار نظر می کند، می گوید چه خبر است، مگر چه حکمی می خواهند بدهند. این در حالی است که هر حکم نیازمند مطالعه و بررسی جوانب است. با این کار فردوسی پور می خواهد خود را اخلاقی نشان بدهد.
در نوشتار بعدی باز هم به مکانیزم اخلاق در جامعه می پردازم

No comments: