Monday, May 14, 2012

تراکتورسازی و فصلی که گذشت


فصلی که گذشت، نقطه عطفی در تاریخ فوتبال تبریز بود. تراکتورسازی با کسب مقام نائب قهرمانی بهترین رتبه یک تیم تبریزی در لیگ را بدست آورد. به همین دلیل می توان گذری کوتاه بر نقاط ضعف و قوت تیم در فصل گذشته داشت.
نقطه قوت اصلی تیم حضور مربی ای به نام امیر قلعه نویی در رأس تیم بود. قلعه نویی در شش فصل اخیر مربی تیم هایی بوده است که مقام های اول تا سوم را داشته اند. او با استقلال اول، دوم و سوم شده است؛ با سپاهان دو بار قهرمان شده است؛ و با تراکتورسازی هم دومی را تجربه کرد. به نظرم با وجود تمام اشکالاتی که به این مربی وارد است، قلعه نویی یکی از بهترین مربیان ایران بوده است و برخلاف مربیانی که مقطعی خوب عمل کرده اند – مانند علی دایی و مجید جلالی – درجا نزده است. تغییر جزیی از روند کاری قلعه نویی در این سال ها بوده است. قلعه نویی در ابتدای حضور خود در تیم ها از سیستم 3-5-2 استفاده می کرد، اما چند سالی به سیستم 4-4-2 روی آورد و در تراکتورسازی تلاش کرد مطابق سیستم نوین فوتبال جهان، از سیستم سه خطی به سیستم چهارخطی برسد؛ تلاشی که در برخی موارد موفق نبود. هم چنان قلعه نویی از معدود مربیان ایرانی است که تیم فنی کاملی دارد و باید به یاد داشته باشیم که برای اولین بار از روان شناس در کنار تیم استفاده کرد. علاوه بر اینها، قلعه نویی در نیم فصل تیم خود را به خوبی ترمیم کرد. امتیازاتی که تراکتور در نیم فصل دوم کسب کرد رشد خوبی نسبت به نیم فصل اول داشت. اوج هنر قلعه نویی در مربی گری میدان دادن بهنگام به فروزان – دروازه بان سوم تیم – و اعتماد به توانایی وی بود. فروزان گلری است که یک سال پیش کسی نام او را نشنیده بود و اگر در این فصل لحظاتی در تیم تراکتور بازی کرد، برایش پیشرفت به حساب می آمد؛ اما هم اکنون فروزان چند بازی ملی در کارنامه خود دارد. همه این پیشرفت ها به نوعی به جسارت مربی تیم بر می گردد که به او میدان داد و دیدیم تراکتورسازی که نیم فصل اول یکی از ضعیف ترین خطوط دفاعی لیگ را داشت، در پایان لیگ یکی از بهترین ها بود. اگر در بازی با پرسپولیس تراکتورسازی آن گل را نمی خورد، هم اکنون بهترین رکورد کل ادوار لیگ در اختیار محسن فروزان بود و نه آرمناک پطروسیان.
تراکتورسازی در ابتدای فصل دو تا از بهترین بازیکنان خود را از دست داد و با رفتن نصرتی و تیموریان مشخص بود که تیم نیاز به بازسازی دارد. با حضور قلعه نویی و مدیریت جعفری تعدادی از بازیکنان خوب به تبریز رفتند و در نیم فصل هم تعداد دیگری از ستاره های ایران بازیکن تراکتورسازی شدند. این روند اگر ادامه دار باشد می توان امیدوار بود که سال آینده تیمی در حد آسیا ساخته شود.
رفتار قلعه نویی با کیانی – یکی از بازیکنان محبوب تبریز – مرا به یاد جریان منچسترسیتی و توز می اندازد. مانچینی و توز انواع تنش ها را تجربه کردند و در نهایت توز به سیتی برگشت و موثر بازی کرد. همین اتفاق برای کیانی و تراکتورسازی افتاد و کیانی بعد از بخشیدگی برای تراکتور بازی کرد. مدیریت تراکتورسازی با این کار توانست هم جلوی بی نظمی در تیم را بگیرد و هم امکان بازگشت کیانی فراهم شد.
در مقابل محاسنی که تیم تراکتورسازی داشت، می توان انتقاداتی هم به آن وارد کرد. یکی از مواردی که همواره برای تبریزی ها اهمیت داشته است، حضور بازیکنان بومی در ترکیب تیم است. یکی از دلایل محبوبیت تیم واسیلی گوجا در میان تبریزی ها، استفاده از بازیکنان بومی در تیم بود. برادران دین محمدی، ذوالمجیدیان، شالچی، مرحوم نیک مهر و کریم باقری در تیم گوجا بازی می کردند. تیم فعلی تراکتور کمتر از گذشته از بازیکنان بومی استفاده می کند. باید پذیرفت که در سطح جهان کمتر تیمی از بازیکنان صرفا بومی استفاده می کند – اتلتیکو بیلبائو استثنائی بزرگ است -، اما انتخاب بین روندی که بارسا طی می کند و فلسفه رئال مادرید انتخابی استراتژیک است. بارسا پشتوانه سازی را به عنوان یکی از اصول اساسی خود انتخاب کرده است و بدین ترتیب لامانسیا پشتوانه تیمی خود را می سازد. در مقابل، می توان همواره از بازیکنان آماده تیم های دیگر استفاده کرد. به نظرم تراکتورسازی می تواند تعادلی در بین این نگاه به وجود بیاورد و مدارس فوتبال خود را تقویت کند و با این کار نیروهای بومی خود را بکار بگیرد و بدین ترتیب بتواند تیمی نزدیک تر به تیم رویایی هواداران بسازد.
یکی از نقاط ضعف تراکتورسازی عدم استفاده از بازیکنان سابق و کادر فعال تیم است. مثال خوبی از چنین ساختاری تیم بایرن مونیخ است که توانسته است تعداد زیادی از بازیکنان سابق خود را وارد ساختار مدیریتی باشگاه کرده است و با این کار از تجربه آنها استفاده می کند و هم چنین احترام تماشاگران را بیش از پیش سبب شده است.
در ایران، تنها سپاهان کرانچار مدرن بازی می کند و سایر تیم ها – من جمله تراکتورسازی – هنوز بدون برنامه بازی می کنند. تشکیل مثلث ها در زمین و بردن بازی به مناطق مختلف زمین از مهم ترین نکات فوتبال مدرن است که فوتبال ایران از آنها بهره نمی برد. تراکتورسازی سال آینده اگر چنین بازی کند، یکی از کامل ترین تیم های ایرانی می شود؛ چرا که در حال حاضر ساختار دفاعی خود را تقویت کرده است و از ضربات آزاد به خوبی استفاده می کند. در اینجا باید به یکی از نکات مثبت تراکتور اشاره کنم و آن هم به خدمت گرفتن بازیکنان خارجی کارامد بود. امسال یکی از سال هایی بود که انصافا اکثر بازیکنان خارجی تازه لیگ قوی بودند. سرآمد آنها برونو سزار برزیلی در سپاهان است. در کنار وی، برادران لوپز که در نفت و تراکتور بازی می کنند، عالی بودند و توزی هم بازیکن موثری برای تراکتور بود.
خلاصه این که عملکرد تراکتورسازی از نظر فنی قابل قبول بوده است و از نظر مدیریتی نیاز به اصلاحاتی دارد، اما در کل می توان سال را برای تراکتوری ها مثبت ارزیابی کرد.

1 comment:

Anonymous said...

تشکر متن خوبی بود