Wednesday, August 23, 2017

درس تاریخ اجتماعی عصرانه؛ نگاهی به سرنوشت منصوریان و برانکو

دیروز در کمتر از چند ساعت دو اتفاق مهم یکی در ورزشگاه آزادی تهران و دیگری در مسقط عمان اتفاق افتاد که به خوبی برای آن که از تاریخ و اجتماع می آموزد مهم بود. علیرضا منصوریان به همراه تیمش به تیم پدیده مشهد باخت و برانکو در عمان بازی دو - هیچ باخته را با دو - دو عوض کرد
برد و باخت در هر بازی وجود دارد، آنچه اهمیت دارد رفتار ما در مقابل باخت است و از آن مهم تر رویکرد ما نسبت به جهان معاصر است. به نظر من، اتفاق دیروز مثال خوبی از تفاوت نگاه ما به جهان پیرامون و نگاه غربی به موضوعات است. منصوریان بازنمای اغراق شده جامعه احساسی در مقابل نگاه منطقی عقلانی معاصر است. در همین جا تاکید می کنم که بحث در اینجا خوب و بد نیست؛ بحث این است که کدام نگاه کاربردی و مناسب زندگی در دنیای مدرن است
منصوریان در تمامی حرکاتش می گوید که من را دوست داشته باشید و من می خواهم محبوب شما باشم. برای این هر کاری می کنم که من مرکز توجه شما باشم. برای این منظور به دیگران (هر آن کس که با ما نیست دیگری است) بی احترامی می کن، حرکات عجیب و غریب انجام می دهد، با گشاده دستی هزینه می کند و در صورت شکست تمامی افراد غیر از خود را ملامت می کند
در مقابل، برانکو با وجود صدماتی که از داوری و سیستم اقتصادی باشگاه خورد، خیلی منطقی و بدور از احساس با شکست ها روبرو شد. واقع بین به مشکلات نگاه کرد و هر روز نسبت به روز گذشته مشکلات و اشکالات تیمش رو کم کرد
مقایسه دیروز از همین منظر جذاب است. منصوریان وقتی تیمش در حال باخت بود شروع کرد به انجام یک سری رسوم و مناسکی که بیش از هر چیزی برای جلب توجه بود تا هر چیز دیگر. برای مقایسه می شود اعمال او را با کارهایی که شمن ها در گذشته انجام می دادند مقایسه کرد. کسی از کار آنها سر در نمی آورد، ولی امکان تفسیرهای گوناگون به این حرکات آنها مفهومی فرازمینی می داد. از طرف دیگر نوعی مظلوم پنداری هم در آن دیده می شود، هم آنچه که در تاریخ ما ریشه دارد و همیشه سعی می کنیم نشان دهیم که به ما ظلم شده است و ما تقصیری در آن نداریم
تفکر غربی در مقابل این نگاه، دیدگاهی است که مسوولیت پذیر است و می داند که باید در مقابل عملکرد خود پاسخگو باید باشد. به همین دلیل، برانکو تا لحظه آخر مبارزه می کند و در مقابل عملکردش پاسخگوست. اگر اشتباه کند معذرت خواهی می کند و سعی می کند مشکل را رفع کند. این نوع فکر باعث می شود که گفتمان غربی اشتباهات خود را تکرار نکند
در نهایت، فکر می کنم که باید تاکید کنیم که نگاه غربی به دلیل تفاوت این آدم ها به لحاظ بیولوژیک نیست، بلکه حاصل ساختار اجتماعی و فرهنگ این جوامع است. در نتیجه اگر یک ایرانی وارد جامعه غربی شود، در آن ساختار می بینیم که رفتار منطقی به همان شکل در آنها دیده می شود 

No comments: